WEBVTT 1 00:00:29.540 --> 00:00:31.660 ‫از زمان خلقت دنیا، 2 00:00:31.790 --> 00:00:34.910 ‫انسان به تمام آنچه عزیز پنداشته خیانت کرده 3 00:00:38.330 --> 00:00:40.160 ‫و ما فقط به تماشا نشستیم 4 00:00:41.410 --> 00:00:42.460 ‫ما انتظار داشتیم... 5 00:00:44.460 --> 00:00:46.210 ‫...که تو بفهمی... 6 00:00:47.540 --> 00:00:50.210 ‫...که زمین ازآن تو نیست، ای انسان 7 00:00:53.660 --> 00:00:55.910 ‫زمین ازآن تو نیست 8 00:00:55.960 --> 00:01:00.160 ‫این چیزی بود که «ملکۀ مارها» ‫هزاران سال پیش به ما گفت 9 00:01:00.210 --> 00:01:02.540 ‫«ای انسان. تو هیچوقت مرا دوست نداشتی؟» 10 00:01:04.290 --> 00:01:05.790 ‫اما انسان این سوال رو نادیده گرفت 11 00:01:09.540 --> 00:01:11.330 ‫او عاشق شاه‌ماران شد 12 00:01:11.410 --> 00:01:13.460 ‫و کاری کرد تا شاه‌ماران عاشق اون بشه 13 00:01:14.160 --> 00:01:16.330 ‫بعدش معشوقش رو کُشت 14 00:01:18.410 --> 00:01:20.290 ‫با وجدانی مثل اخگر، 15 00:01:20.330 --> 00:01:23.790 ‫حسرتی خاموش‌نشدنی ‫تنها چیزی بود که باقی مونده بود 16 00:01:25.910 --> 00:01:28.830 ‫به همراه سوالات جواب داده نشده 17 00:01:41.660 --> 00:01:44.210 ‫آیا زمین بدون انسان جای بهتری هست؟ 18 00:01:44.710 --> 00:01:46.960 ‫آیا انسان همیشه نابودگره، 19 00:01:47.040 --> 00:01:48.410 ‫همیشه خائنه؟ 20 00:01:49.910 --> 00:01:52.160 ‫یا هنوزم امیدی برای ما هست؟ 21 00:01:52.660 --> 00:01:54.540 ‫یه جایی در طول مسیر، 22 00:01:55.540 --> 00:01:57.580 ‫ما یه جای کار رو اشتباه رفتیم 23 00:01:58.460 --> 00:02:00.210 ‫بعدش همه چیز رو فراموش کردیم 24 00:02:01.160 --> 00:02:02.540 ‫ولی بعضی‌هامون... 25 00:02:03.040 --> 00:02:04.910 ‫...هنوزم از بطن وجودمون اون رو حس می‌کنیم 26 00:02:05.410 --> 00:02:08.040 ‫برای همینه که اونا ‫به این دنیا تعلق ندارن 27 00:02:08.080 --> 00:02:10.540 ‫اونا نمی‌تونن با ما همزیستی کنن 28 00:02:13.580 --> 00:02:16.160 ‫چیزی که اونا تجربه کردن... 29 00:02:16.290 --> 00:02:18.160 ‫...اسمش عذاب زمینی هستش 30 00:03:02.410 --> 00:03:03.460 ‫همه سوار بشن! 31 00:05:50.910 --> 00:05:51.910 ‫داوود دمیر؟ 32 00:05:57.790 --> 00:05:59.040 ‫خودمم 33 00:06:07.120 --> 00:06:08.410 ‫چرا نمی‌شینی؟ 34 00:06:12.120 --> 00:06:13.160 ‫شاید بخوای بشینی 35 00:06:17.000 --> 00:06:18.660 ‫چند وقته که اینجا زندگی می‌کنی؟ 36 00:06:23.000 --> 00:06:25.250 ‫خب، به گمونم درست میگی. ‫نیازی به حرفای خودمونی زدن نیست 37 00:06:25.370 --> 00:06:27.120 ‫پس باهات رُک صحبت می‌کنم 38 00:06:30.120 --> 00:06:32.120 ‫تو بودی که وقتی مادرم یه بچه بود... 39 00:06:33.290 --> 00:06:34.620 ‫...اون رو ترک کردی 40 00:06:34.750 --> 00:06:36.120 ‫هیچوقت برنگشتی، 41 00:06:36.160 --> 00:06:37.370 ‫چیزی ننوشتی یا زنگ نزدی 42 00:06:37.500 --> 00:06:39.160 ‫تو، البته، خودت اینو می‌‎دونی 43 00:06:40.620 --> 00:06:43.120 ‫پیش میومد که وقتی خوابیده ‫صدای فریادش برای تو رو می‌شنیدم 44 00:06:45.750 --> 00:06:46.620 ‫اون می‌گفت، 45 00:06:47.120 --> 00:06:48.370 ‫«بابایی، کجایی؟» 46 00:06:49.160 --> 00:06:50.500 ‫«چرا ترکم کردی؟» 47 00:06:52.040 --> 00:06:53.120 ‫کابوس‌ها، 48 00:06:53.250 --> 00:06:54.290 ‫مشکلات تنفسی، 49 00:06:55.000 --> 00:06:58.000 ‫به گمونم همشون به خاطر ‫اختلال اضطراب پس از سانحه بودن 50 00:07:00.410 --> 00:07:01.870 ‫بارها بهش گفتم، 51 00:07:02.750 --> 00:07:04.620 ‫«چهل سال گذشته» 52 00:07:05.250 --> 00:07:06.290 ‫«یارو رو فراموش کن» 53 00:07:08.000 --> 00:07:10.790 ‫و اگه نتونی اون کارو بکنی، ‫پس باید بریم پیداش کنیم 54 00:07:10.870 --> 00:07:13.500 ‫با همدیگه ردش رو بزنیم، ‫و در خونه‌ش رو بزنیم 55 00:07:15.160 --> 00:07:16.160 ‫باهاش رو در رو بشیم 56 00:07:19.750 --> 00:07:20.910 ‫اون بهم گفتش، 57 00:07:21.750 --> 00:07:23.540 ‫«نه، هیشکی نمی‌تونه اون مردو پیدا کنه» 58 00:07:27.660 --> 00:07:28.500 ‫من... 59 00:07:30.660 --> 00:07:32.040 ‫...داشتم توی وسایلش می‌گشتم 60 00:07:35.500 --> 00:07:37.000 ‫که آدرس تو رو پیدا کردم 61 00:07:39.500 --> 00:07:41.160 ‫اون همیشه می‌دونست که اینجایی 62 00:07:43.290 --> 00:07:45.000 ‫حتما جرأتش رو نداشته 63 00:07:48.040 --> 00:07:49.750 ‫پس واسه اون اومدی اینجا؟ 64 00:07:50.540 --> 00:07:51.620 ‫تا با من رو در رو بشی؟ 65 00:07:55.620 --> 00:07:56.620 ‫برعکس 66 00:07:58.370 --> 00:07:59.750 ‫اومدم ازت تشکر کنم 67 00:08:02.750 --> 00:08:05.000 ‫به خاطر تو توی باغ رُز بزرگ شدم 68 00:08:08.870 --> 00:08:11.000 ‫احتمالا حتی اینو یادت نمیاد 69 00:08:15.160 --> 00:08:18.370 ‫ولی قبل اینکه بری، ‫یه عالمه بذر توی دستت بود که انداختی زمین 70 00:08:20.250 --> 00:08:22.540 ‫گفتی، ‫«اینا رُز هستن، مثل اسمت» 71 00:08:24.620 --> 00:08:25.500 ‫«بکارشون» 72 00:08:26.870 --> 00:08:28.790 ‫«و قبل اینکه گل بدن ‫برمی‌گردم پیشت» 73 00:08:28.870 --> 00:08:30.660 ‫«بعدش با همدیگه بزرگشون می‌کنیم» 74 00:08:32.540 --> 00:08:34.620 ‫مامانم اون بذرها رو کاشت و... 75 00:08:38.870 --> 00:08:40.870 ‫...واقعا به گل‌ها رسیدگی کرد 76 00:08:50.870 --> 00:08:53.250 ‫یکی از بذرها رو تا سال‌ها نگه داشت 77 00:08:56.290 --> 00:08:57.540 ‫تا اون رو با تو بکاره 78 00:09:00.250 --> 00:09:02.000 ‫محض اینکه یه موقع برگردی 79 00:09:06.370 --> 00:09:07.370 ‫بفرما 80 00:09:09.750 --> 00:09:11.620 ‫حالا می‌تونی روی قبرش بکاریش 81 00:09:15.410 --> 00:09:16.660 ‫اون از دنیا رفت... 82 00:09:19.000 --> 00:09:21.000 ‫...موقع مرگش این توی دستش بود 83 00:09:26.370 --> 00:09:27.250 ‫همین و بس 84 00:10:13.410 --> 00:10:14.250 ‫ماران! 85 00:10:17.370 --> 00:10:18.370 ‫ماران؟ 86 00:10:19.160 --> 00:10:20.000 ‫ماران؟ 87 00:10:20.870 --> 00:10:23.370 ‫ماران! خونۀ داوود یه زنی رو دیدم 88 00:10:24.870 --> 00:10:27.500 ‫بهت گفته باشم، ‫این دفعه مطمئنم که خودش بود 89 00:10:31.870 --> 00:10:32.750 ‫ماران؟ 90 00:10:53.000 --> 00:10:55.790 ‫[هتل آک] 91 00:11:04.620 --> 00:11:05.540 ‫نفس بکش 92 00:11:06.160 --> 00:11:07.000 ‫نفس بکش 93 00:11:07.120 --> 00:11:08.370 ‫صداتو دارم. آره 94 00:11:10.040 --> 00:11:10.910 ‫کارت ملیم رو خوندی؟ 95 00:11:11.000 --> 00:11:12.870 ‫راستش، این استعداد منه 96 00:11:13.000 --> 00:11:15.500 ‫می‌تونم فقط با نگاه کردن به آدما... 97 00:11:15.540 --> 00:11:16.870 ‫...تشخیص بدم که اهل کجان 98 00:11:17.000 --> 00:11:19.790 ‫تنها کاری که باید بکنم ‫اینه که چند ثانیه بهشون نگاه کنم، و بعدش... 99 00:11:19.870 --> 00:11:21.660 ‫تمام! الازیغ 100 00:11:21.750 --> 00:11:23.000 ‫تمام! آنکارا 101 00:11:23.120 --> 00:11:24.870 ‫یه استعداده، واقعا، یه مهارته 102 00:11:24.910 --> 00:11:28.410 ‫آره. آره، خیلی خاصه. ‫اتاق وان داره، درسته؟ 103 00:11:28.500 --> 00:11:30.250 ‫- آخ... ‫- منظورت از آخ چیه؟ 104 00:11:31.040 --> 00:11:33.910 ‫زنگ زدم و مشخصا خواستم ‫که یه اتاق با وان بهم بدن 105 00:11:34.000 --> 00:11:36.620 ‫این آخ یعنی... 106 00:11:36.660 --> 00:11:39.040 ‫دوست داریم که اتاق درخواستیتون رو ‫به شما بدیم 107 00:11:39.120 --> 00:11:41.410 ‫ولی فقط یه اتاق با وان داریم 108 00:11:41.500 --> 00:11:44.790 ‫ولی مهمونش قرار بود امروز بره ‫که تصمیم گرفته بمونه 109 00:11:44.870 --> 00:11:45.750 ‫متاسفم 110 00:11:46.290 --> 00:11:47.660 ‫کاشکی می‌تونستیم اون اتاق رو بهتون بدیم 111 00:11:47.750 --> 00:11:50.870 ‫کاشکی توی هر اتاق یه وان داشتیم، ‫تا هر مهمونی می‌تونست استفاده کنه 112 00:11:51.000 --> 00:11:52.370 ‫ولی واقعا گرونه 113 00:11:52.410 --> 00:11:54.790 ‫- و می‌دونید، دکترها میگن... ‫- میشه حالا کلیدم رو بدی؟ 114 00:11:54.870 --> 00:11:56.500 ‫بله، کلید، خب... 115 00:11:57.910 --> 00:11:59.160 ‫یه لحظه 116 00:11:59.250 --> 00:12:00.660 ‫کلید 117 00:12:07.290 --> 00:12:09.500 ‫اون مهمون کی میره؟ 118 00:12:09.540 --> 00:12:12.120 ‫خب، خانوم، ایشالا که فردا صبح بره 119 00:12:12.250 --> 00:12:13.500 ‫چند سالته؟ 120 00:12:13.620 --> 00:12:14.910 ‫سی و پنج سالمه 121 00:12:15.000 --> 00:12:16.410 ‫وایستا، تو از من بزرگتری؟ 122 00:12:17.660 --> 00:12:20.250 ‫کلید رو کجا گذاشتم، بذار ببینم... 123 00:12:20.290 --> 00:12:21.870 ‫ممنون 124 00:12:34.250 --> 00:12:36.580 ‫سلام علیکم. من خسته‌م 125 00:12:36.620 --> 00:12:40.080 ‫ولی به این خوشگلایی که همین بیرون ‫برات چیدمشون نگاه کن 126 00:12:40.210 --> 00:12:44.210 ‫ببین چقدر خوشگلن. ‫با خودت میگی «صد آفرین، صالح» 127 00:12:44.250 --> 00:12:46.370 ‫«اونا خیلی خوشگلن. قدرشون رو می‌دونم» 128 00:12:46.460 --> 00:12:48.620 ‫فقط نگاه کن، ‫اونا این اواخر گل هم دادن 129 00:12:49.330 --> 00:12:51.830 ‫تعریفاتو بذار واسه بعدا ‫که زنم برسه اینجا 130 00:12:51.870 --> 00:12:54.330 ‫می‌خوام بدونه که شوهرش تونسته ‫این کارو بکنه 131 00:12:54.370 --> 00:12:56.210 ‫اونو که می‌شناسی، خیلی قدرنشناسه 132 00:12:56.330 --> 00:12:59.210 ‫یه زن باید بگه، ‫«آفرین، عشقم. اونا قشنگن...» 133 00:13:02.500 --> 00:13:03.330 ‫جناب؟ 134 00:13:06.580 --> 00:13:07.580 ‫جناب؟ 135 00:13:23.500 --> 00:13:24.330 ‫چی شده؟ 136 00:13:31.000 --> 00:13:32.580 ‫جناب، حالتون خوبه؟ 137 00:13:34.960 --> 00:13:36.330 ‫نوه دختریم... 138 00:13:43.500 --> 00:13:45.410 ‫اینجام تا همتون رو نجات بدم 139 00:13:46.410 --> 00:13:48.500 ‫چی، جدی میگی؟ ما رو نجات بدی؟ 140 00:13:49.660 --> 00:13:51.120 ‫بله، درست شنیدین 141 00:13:52.120 --> 00:13:53.660 ‫«من ناجی شما هستم» 142 00:13:55.330 --> 00:13:58.620 ‫وقتی که یه نفر ‫با اراده خودش از راحتیش می‌گذره، 143 00:13:59.210 --> 00:14:00.370 ‫از سلامتش می‌گذره، 144 00:14:01.080 --> 00:14:03.000 ‫و از تمایلاتش به خاطر دیگران می‌گذره 145 00:14:03.080 --> 00:14:06.330 ‫توی شدیدترین موارد، ‫اونا از جون خودشون برای دیگران می‌گذرن، 146 00:14:06.460 --> 00:14:10.460 ‫همش به خاطر احساس مسئولیتِ نامتناسبی ‫که برای کمک به اونا دارن 147 00:14:10.580 --> 00:14:13.000 ‫این چیزیه که ما بهش عقدۀ مسیح میگیم 148 00:14:13.080 --> 00:14:15.580 ‫حتی اگه کمک کردن ‫به معنی آسیب رسوندن به یکی دیگه باشه، 149 00:14:16.080 --> 00:14:17.750 ‫ناجی‌ها نمی‌تونن جلوی خودشون رو بگیرن 150 00:14:18.250 --> 00:14:21.330 ‫یکی از بدترین بخش‌هاش ‫حس قدرتیه... 151 00:14:21.460 --> 00:14:23.710 ‫...که از اثر کمک کردن به دیگران میاد 152 00:14:24.210 --> 00:14:27.710 ‫می‌تونه به طور کامل درک ناجی رو ‫از دنیا تغییر بده 153 00:14:29.080 --> 00:14:30.500 ‫یه توهم رو می‌سازه 154 00:14:31.330 --> 00:14:32.370 ‫«لطفا بهم کمک کنید» 155 00:14:36.120 --> 00:14:37.580 ‫«لطفا بهم کمک کنید» 156 00:14:38.710 --> 00:14:39.620 ‫«نمی‌تونم» 157 00:14:40.330 --> 00:14:41.330 ‫«عمرا» 158 00:14:42.580 --> 00:14:45.330 ‫هیچوقت نمی‌شنوید که همچین چیزایی رو بگن 159 00:14:46.080 --> 00:14:47.960 ‫اونا بلد نیستن چطور کمک بخوان 160 00:14:48.830 --> 00:14:51.330 ‫همچنان سعی می‌کنن بقیه رو نجات بدن 161 00:14:52.210 --> 00:14:54.580 ‫حتی وقتی که انجام این کار ‫براشون خطرناکه 162 00:14:55.460 --> 00:14:58.250 ‫و وقتی که شکست می‌خورن ‫حس کاملا بدی دارن 163 00:14:59.710 --> 00:15:03.330 ‫اغلب حس می‌کنن... ‫که همه چیز تقصیر اوناست 164 00:15:04.210 --> 00:15:08.080 ‫انگار همه چیز به خاطر اونا و اعمالشون ‫داره از هم می‌پاشه 165 00:15:09.210 --> 00:15:10.460 ‫وقتی که، در واقعیت، 166 00:15:12.080 --> 00:15:13.210 ‫اکثر مواقع، 167 00:15:13.830 --> 00:15:16.330 ‫ما هیچ کنترل واقعی‌ای روی چیزی نداریم 168 00:15:16.830 --> 00:15:17.870 ‫موافقید؟ 169 00:15:19.330 --> 00:15:20.500 ‫- نمی‌دونم... ‫- یالا! 170 00:15:20.580 --> 00:15:22.460 ‫حداقل یه نگاه به پروژه بنداز 171 00:15:22.500 --> 00:15:25.080 ‫این می‌تونه مکمل خیلی خوبی ‫برای مدرک دکترات باشه 172 00:15:25.120 --> 00:15:26.830 ‫واسه جفتمون برد برده 173 00:15:26.960 --> 00:15:29.210 ‫یالا، فقط بهش فکر کن. به خاطر من؟ 174 00:15:31.580 --> 00:15:33.580 ‫- باشه، بهش فکر می‌کنم. ‫- ممنون 175 00:15:40.120 --> 00:15:41.290 ‫- صالح؟ ‫- ها؟ 176 00:15:41.370 --> 00:15:43.120 ‫اون واقعا تکون نخورده؟ 177 00:15:44.040 --> 00:15:47.370 ‫نه، عزیزم، حتی یه ذره، ‫چند ساعته که به دیوار خیره شده 178 00:15:48.250 --> 00:15:49.410 ‫- خدای من. ‫- آره 179 00:15:50.750 --> 00:15:51.660 ‫آهای، جناب؟ 180 00:15:53.370 --> 00:15:55.410 ‫گرسنه‌اید؟ سوپ درست کردم 181 00:16:04.620 --> 00:16:05.500 ‫بلند شد 182 00:16:06.120 --> 00:16:08.870 ‫- اصلا صدامو نشنید؟ ‫- حرفم نمی‌زنه 183 00:16:09.000 --> 00:16:12.040 ‫باید اون دختر رو پیدا کنیم ‫و فورا باهاش صحبت کنیم 184 00:16:12.120 --> 00:16:13.870 ‫اصلا از کجا می‌دونی که یه دختره؟ 185 00:16:14.000 --> 00:16:16.000 ‫چه فرقی می‌کنه که یه پسر باشه ‫یا دختر؟ 186 00:16:16.120 --> 00:16:17.500 ‫خیلی خب، آروم باش 187 00:16:19.790 --> 00:16:21.290 ‫باز داره کجا میره؟ 188 00:16:29.870 --> 00:16:31.500 ‫کلیدم رو می‌خوام، لطفا 189 00:16:31.540 --> 00:16:33.000 ‫عجب، خوش برگشتین، خانوم 190 00:16:34.250 --> 00:16:35.500 ‫واقعا؟ «خانوم»؟ 191 00:16:37.120 --> 00:16:38.120 ‫آره 192 00:16:38.160 --> 00:16:39.540 ‫پس، فقط خوش اومدین 193 00:16:40.750 --> 00:16:43.160 ‫حالا هر چی. ‫میشه کلید اتاقم رو بدی؟ 194 00:16:43.250 --> 00:16:44.120 ‫البته 195 00:16:45.410 --> 00:16:46.250 ‫بفرمایید 196 00:16:47.000 --> 00:16:49.540 ‫یه لحظه وایستین. ‫یکی اینجاست که شما رو ببینه 197 00:16:53.750 --> 00:16:54.790 ‫چرا اینجایی؟ 198 00:16:56.040 --> 00:16:57.120 ‫چطوری پیدام کردی؟ 199 00:17:02.750 --> 00:17:04.120 ‫اشتباه می‌کنی 200 00:17:06.410 --> 00:17:07.370 ‫فکر می‌کنی که... 201 00:17:08.410 --> 00:17:10.370 ‫...مادرت با من رو در رو نشد 202 00:17:11.500 --> 00:17:13.290 ‫گفتی که جرأت نکرد 203 00:17:24.250 --> 00:17:25.160 ‫اشتباه می‌کنی 204 00:17:38.370 --> 00:17:40.370 ‫«این حس رو داشتم، بابا، 205 00:17:41.460 --> 00:17:43.210 ‫حسی که انگار تا ابد هستش» 206 00:17:43.960 --> 00:17:46.580 ‫«یه صدایی توی سرم منو صدا می‌زنه» 207 00:17:47.250 --> 00:17:49.370 ‫«انگار یه جایی هستش که باید برم، 208 00:17:50.080 --> 00:17:51.830 ‫ولی نمی‌دونم کجا» 209 00:17:52.750 --> 00:17:56.960 ‫«کابوس‌ها، رویاها و حرف زدن توی هخواب ‫همیشه توی زندگیم بودن» 210 00:18:01.620 --> 00:18:04.210 ‫«داروهام دیگه روی من اثر نداره» 211 00:18:05.250 --> 00:18:06.870 ‫«توی ذهنم گم شدم» 212 00:18:16.460 --> 00:18:17.870 ‫«من ترسیدم، بابا» 213 00:18:19.460 --> 00:18:21.830 ‫«اگه شاه‌سو مثل من بشه چی؟» 214 00:18:51.710 --> 00:18:52.580 ‫مامان؟ 215 00:18:53.960 --> 00:18:55.960 ‫باز داری توی خواب راه میری، مامان؟ 216 00:18:58.330 --> 00:18:59.210 ‫مامان؟ 217 00:19:22.710 --> 00:19:23.870 ‫چی کار می‌کنی، بابا؟ 218 00:19:24.370 --> 00:19:25.250 ‫اون چیه؟ 219 00:19:29.210 --> 00:19:31.000 ‫چرا فرستادیش دریاچه؟ 220 00:19:32.710 --> 00:19:33.870 ‫خب، اونو دیدی؟ 221 00:19:35.710 --> 00:19:36.960 ‫تمومش کن، همین الان 222 00:19:38.330 --> 00:19:40.120 ‫هیشکی رو جایی نفرستادم 223 00:19:44.210 --> 00:19:45.080 ‫ماران! 224 00:19:49.080 --> 00:19:50.000 ‫دیبا؟ 225 00:19:52.830 --> 00:19:53.620 ‫دیبا 226 00:19:56.710 --> 00:19:57.830 ‫دیبا! 227 00:19:58.500 --> 00:19:59.330 ‫ماران؟ 228 00:19:59.960 --> 00:20:00.830 ‫ماران؟ 229 00:20:02.210 --> 00:20:03.080 ‫ماران 230 00:20:04.080 --> 00:20:06.370 ‫- بشین، بیا صحبت کنیم. ‫- دیبا؟ 231 00:20:07.750 --> 00:20:09.080 ‫چی شده؟ 232 00:20:09.210 --> 00:20:10.960 ‫تو شاه‌سو رو به دریاچه فرستادی؟ 233 00:20:11.000 --> 00:20:13.580 ‫اون توی دریاچه بود؟ 234 00:20:13.620 --> 00:20:14.460 ‫دیبا 235 00:20:14.580 --> 00:20:16.620 ‫به خدا قسم، من نفرستادمش 236 00:20:17.330 --> 00:20:18.370 ‫چه خبره؟ 237 00:20:25.120 --> 00:20:26.080 ‫ببین، 238 00:20:27.330 --> 00:20:29.460 ‫برای آخرین بار اینو میگم 239 00:20:30.710 --> 00:20:32.460 ‫شما دارین رویاپردازی می‌کنید، خیلی خب 240 00:20:32.500 --> 00:20:35.620 ‫هر کسی آزاده به هر چیزی که می‌خواد ‫اعتقاد داشته باشه 241 00:20:35.710 --> 00:20:36.870 ‫بهش احترام می‌ذارم 242 00:20:39.210 --> 00:20:40.960 ‫ولی به اون رویا تعلق ندارم 243 00:20:42.830 --> 00:20:45.000 ‫نمی‌خوام بخشی از این باشم. ‫متوجهید؟ 244 00:20:46.960 --> 00:20:47.870 ‫منو فراموش کنید 245 00:20:49.330 --> 00:20:50.330 ‫باشه؟ 246 00:20:51.080 --> 00:20:51.960 ‫کافیه 247 00:20:57.460 --> 00:20:59.330 ‫نمی‌خوام دلت رو بشکنم، ‫خیلی خب 248 00:21:00.710 --> 00:21:01.580 ‫واضحه؟ 249 00:21:02.080 --> 00:21:04.000 ‫اونجوری نگام نکن 250 00:21:04.080 --> 00:21:05.960 ‫قسم می‌خورم، ‫من هیچ کار اشتباهی نکردم 251 00:21:06.460 --> 00:21:08.000 ‫هیچکس کاری نکرده، ماران 252 00:21:09.120 --> 00:21:11.580 ‫برای این برخورد ‫فقط یک توضیح هستش 253 00:21:13.460 --> 00:21:14.500 ‫سرنوشت 254 00:21:23.500 --> 00:21:25.500 ‫- جناب؟ ‫- ما تازه رسیدیم، جناب 255 00:21:29.500 --> 00:21:31.120 ‫- صالح ‫- بله؟ 256 00:21:31.160 --> 00:21:33.540 ‫- فکر کنم دختره اونجاست. ‫- مطمئنی؟ 257 00:21:33.620 --> 00:21:34.660 ‫لذت ببرید 258 00:21:35.500 --> 00:21:36.750 ‫خیلی متشکرم 259 00:21:42.500 --> 00:21:44.870 ‫منظورم، همسرم، مدینه هستش 260 00:21:45.500 --> 00:21:48.250 ‫از آشنایی با شما خوشوقتم. ‫کمکی از من برمیاد؟ 261 00:21:48.370 --> 00:21:50.870 ‫بابا داوود کل روز رو ‫ساکت پشت میزش می‌شینه 262 00:21:51.500 --> 00:21:53.120 ‫انگار که به صندلی چسبش زدن 263 00:21:54.120 --> 00:21:57.620 ‫- می‌دونم ربطی به ما نداره... ‫- نه، اینطور نیست. درست فهمیدی 264 00:21:57.750 --> 00:22:01.000 ‫یه جورایی به ما مربوط میشه. ‫ما مثل یه خانواده هستیم 265 00:22:01.540 --> 00:22:05.160 ‫هممون اهل حریت هستیم، ‫خطرناک‌ترین محلۀ اینجا 266 00:22:05.750 --> 00:22:08.500 ‫کلی بچه هستش، ‫ولی جای خوبی برای بزرگ کردنشون نیست 267 00:22:09.040 --> 00:22:10.620 ‫همینکه اونجا باشی ‫بیرون اومدن ازش کار سختیه 268 00:22:10.660 --> 00:22:13.000 ‫اگه اونجا به دنیا بیای ‫کاری از دستت برنمیاد 269 00:22:13.120 --> 00:22:16.370 ‫خب آره، شانس آوردیم که بابا داوود کمک کرد ‫تا از اونجا بیایم بیرون 270 00:22:16.500 --> 00:22:19.000 ‫هر چی که بلدیم رو از اون یاد گرفتیم، 271 00:22:19.040 --> 00:22:21.620 ‫ادبمون، می‌دونی، ‫کار کردن، زمین‌داری 272 00:22:22.660 --> 00:22:25.120 ‫- می‌تونی حدس بزنی دیگه چی یادمون داد؟ ‫- چی، عشق؟ 273 00:22:25.250 --> 00:22:26.870 ‫بهتون یاد داد که عاشق باشید، ‫مگه نه؟ 274 00:22:27.000 --> 00:22:29.000 ‫خیلی خوبه. داستان خیلی خوبیه 275 00:22:29.120 --> 00:22:31.040 ‫ولی لطفا، اونو برای بچه‌هاتون نگه‌دارید 276 00:22:31.540 --> 00:22:32.910 ‫اصلا برام مهم نیست 277 00:24:23.290 --> 00:24:24.290 ‫صبح بخیر 278 00:24:33.160 --> 00:24:34.290 ‫چایی می‌خوری؟ 279 00:24:36.330 --> 00:24:38.160 ‫من اینجا چی کار می‌کنم؟ ‫چی شدش؟ 280 00:24:43.540 --> 00:24:44.660 ‫یالا. بهم بگو 281 00:24:46.040 --> 00:24:47.660 ‫چی شدش؟ من چطوری اینجام؟ 282 00:24:48.660 --> 00:24:49.540 ‫نمی‌دونم 283 00:24:50.290 --> 00:24:51.710 ‫وقتی که بیدار شدم اینجا بودی 284 00:24:52.410 --> 00:24:54.540 ‫- با خودم گفتم شاید... ‫- با خودت گفتی چی؟ 285 00:24:55.660 --> 00:24:57.790 ‫که یهو تصمیم گرفتم اینجا بخوابم؟ 286 00:25:00.160 --> 00:25:01.410 ‫چرا باید این کارو بکنم؟ 287 00:25:18.500 --> 00:25:20.620 ‫آها! دارم با تو صحبت می‌کنم 288 00:25:26.500 --> 00:25:29.410 ‫دیشب چی شد؟ ‫چرا منو آوردی اینجا؟ 289 00:25:31.120 --> 00:25:34.500 ‫ما توی جشنِ خضر بودیم. ‫یه صدایی شنیدم. بعدش آتیش روشن شد 290 00:25:34.540 --> 00:25:36.540 ‫و من وسطش گیر کرده بودم 291 00:25:36.620 --> 00:25:38.120 ‫تو اومدی و بعدش منو آوردی... 292 00:25:38.750 --> 00:25:41.000 ‫چرا منو آوردی اینجا؟ ها؟ 293 00:25:44.790 --> 00:25:45.660 ‫جوابمو بده 294 00:25:47.250 --> 00:25:48.660 ‫تو اومدی و منو نجات دادی 295 00:25:49.290 --> 00:25:50.790 ‫تو منو از آتیش بیرون کشیدی 296 00:25:56.250 --> 00:25:57.290 ‫تو این کارو نکردی؟ 297 00:26:05.620 --> 00:26:07.370 ‫می‌خوای بشینی؟ ‫آب نمی‌خوای؟ 298 00:26:07.410 --> 00:26:08.290 ‫نمی‌خوام 299 00:26:11.620 --> 00:26:12.870 ‫چت شده؟ 300 00:26:15.120 --> 00:26:16.000 ‫گوش کن 301 00:26:17.620 --> 00:26:19.120 ‫حال و حوصله سر به سر گذاشتن ندارم 302 00:26:19.750 --> 00:26:21.790 ‫یه سوال ساده می‌پرسم 303 00:26:23.910 --> 00:26:26.620 ‫دیشب منو از آتیش نجات دادی یا نه؟ 304 00:26:28.500 --> 00:26:30.540 ‫من توی جشن بودم. درسته، آره 305 00:26:31.120 --> 00:26:32.250 ‫اونجا هم دیدمت 306 00:26:33.870 --> 00:26:36.120 ‫ولی همین، ما صحبت نکردیم 307 00:26:37.290 --> 00:26:38.660 ‫و بعد از اون، من رفتم 308 00:26:46.540 --> 00:26:47.500 ‫ولی حاضرم 309 00:26:51.660 --> 00:26:53.370 ‫اگه توی آتیش گیر می‌کردی... 310 00:26:55.040 --> 00:26:56.120 ‫...حاضر بودم نجاتت بدم 311 00:27:02.000 --> 00:27:03.410 ‫همون کارو برای هر کسی می‌کنم 312 00:27:07.000 --> 00:27:09.120 ‫نمی‌دونم داری راستشو میگی یا نه 313 00:27:13.370 --> 00:27:14.410 ‫ولی متوجه میشم 314 00:27:16.750 --> 00:27:18.500 ‫ول کن این قضیه نیستم، خیلی خب 315 00:27:35.580 --> 00:27:37.620 ‫بیشتر از چیزی بود که انتظارشو داشتم 316 00:27:37.710 --> 00:27:40.710 ‫اون آتش نشونۀ ساده‌ای نبود. ‫این اولین علامته 317 00:27:41.960 --> 00:27:43.250 ‫یه لحظه وایستا 318 00:27:43.330 --> 00:27:45.080 ‫پس حقیقت داره؟ آره؟ 319 00:27:45.210 --> 00:27:47.370 ‫شاه‌سو دختریه که منتظرش بودیم؟ 320 00:27:47.460 --> 00:27:48.580 ‫می‌دونستم 321 00:27:48.710 --> 00:27:50.960 ‫از همون اولین باری که دیدمش ‫اینو می‌دونستم 322 00:27:53.370 --> 00:27:56.000 ‫هیچکس نمی‌تونه حقیقت رو به شاه‌سو بگه. ‫فهمیدین چی گفتم؟ 323 00:27:57.460 --> 00:27:58.710 ‫ازش دور بمونید 324 00:28:00.330 --> 00:28:01.330 ‫دست از سرش بردارید 325 00:28:02.710 --> 00:28:05.710 ‫چه اهمیتی داره؟ ‫به هر حال میفهمه 326 00:28:06.330 --> 00:28:08.000 ‫همین الانش شروع شده، ماران 327 00:28:08.080 --> 00:28:10.330 ‫آتش اولین علامت بود 328 00:28:10.370 --> 00:28:11.710 ‫بقیه هم بزودی میاد 329 00:28:13.460 --> 00:28:16.580 ‫قبولش کن. خیلی قبل از اینکه به دنیا بیای ‫تو انتخاب شدی 330 00:28:16.620 --> 00:28:17.500 ‫و اگه این کارو نکنم؟ 331 00:28:18.370 --> 00:28:21.210 ‫تو باید... واقعیتت رو قبول کنی 332 00:28:21.870 --> 00:28:24.750 ‫خانواده و مردمت روت حساب می‌کنن 333 00:28:25.330 --> 00:28:26.830 ‫پس داری بهم میگی که انتخاب کنم 334 00:28:28.460 --> 00:28:29.830 ‫راجع به چی صحبت می‌کنی؟ 335 00:28:31.000 --> 00:28:34.080 ‫اگه اون کاری که میگی رو نکنم، ‫میراثم رو انکار می‌کنم 336 00:28:34.210 --> 00:28:35.000 ‫و اگه اون کارو بکنم؟ 337 00:28:35.960 --> 00:28:38.330 ‫شاه‌سو، اون چی میشه؟ 338 00:28:38.370 --> 00:28:40.460 ‫عشقه. عشق حقیقه چشه؟ 339 00:28:40.500 --> 00:28:44.210 ‫با گول زدنش، اینکه مسئولیتی رو بهش بدم ‫که اون ازش بی‌خبره... 340 00:28:44.710 --> 00:28:46.080 ‫زندگیش رو بدزدم... 341 00:28:46.830 --> 00:28:48.000 ‫این عشقه؟ 342 00:28:50.250 --> 00:28:51.830 ‫پس چی کارش می‌خوای بکنی؟ 343 00:28:52.580 --> 00:28:54.210 ‫اون چه ربطی به این داره؟ 344 00:28:55.710 --> 00:28:56.500 ‫ها؟ 345 00:28:58.000 --> 00:29:00.000 ‫راستش، دوست دارم بشنوم 346 00:29:00.830 --> 00:29:03.080 ‫اگه فرصتش بهت داده بشه، ‫چه انتخابی می‌کنی؟ 347 00:29:03.750 --> 00:29:04.620 ‫هوم؟ 348 00:29:08.710 --> 00:29:10.210 ‫من اون آدم منتخب نیستم