WEBVTT 1 00:01:58.080 --> 00:02:03.040 ‫"لطفِ سرشار" 2 00:02:04.130 --> 00:02:05.750 ‫عجب تنشی! 3 00:02:06.340 --> 00:02:07.920 ‫این چه شکلیه؟ 4 00:02:08.460 --> 00:02:12.760 ‫حتی در بهترین حالت، زئوس ‫فقط 12 یا 13 دقیقه دووم میاورد، 5 00:02:12.800 --> 00:02:15.260 ‫ولی با این ضربه‌ای که خورده، ‫به زور 5 دقیقه دووم میاره 6 00:02:15.340 --> 00:02:17.390 ‫ای خدا، ‫بابابزرگ، 7 00:02:17.970 --> 00:02:20.060 ‫بهشت رو نابود نکن 8 00:02:21.350 --> 00:02:24.270 ‫در حالی که عضله‌هاش ‫تا حد ممکن منقبض شدن، 9 00:02:24.350 --> 00:02:27.940 ‫انرژیِ زیادی درونِ اونا مشاهده می‌شه 10 00:02:28.480 --> 00:02:31.940 ‫آدم به طور ناخودآگاه و برای اولین بار ‫در این نبرد مشتش رو بالا گرفته، 11 00:02:31.990 --> 00:02:36.660 ‫و به‌نظر میاد که هر لحظه می‌خواد ‫اون رو نثارِ موجودی شرور بکنه... 12 00:02:45.500 --> 00:02:48.250 ‫یعنی نثارِ شکل نهاییِ زئوس، آداماس 13 00:02:49.250 --> 00:02:53.090 ‫فنِ سریِ اون چیزی نیست جز، ‫تجمعِ انرژیش، 14 00:02:53.170 --> 00:02:56.680 ‫با منقبض کردنِ عضله‌هاش، ‫و رسوندن اون توی مشتش... 15 00:02:56.800 --> 00:02:58.600 ‫با کمی سرعت، 16 00:02:58.680 --> 00:03:01.850 ‫که اون رو تبدیل به قدرت‌مندترین ‫مشتِ تاریخ می‌کنه 17 00:03:01.970 --> 00:03:04.520 ‫دست راست خدا! 18 00:03:04.600 --> 00:03:05.560 ‫"دست راست خدا" ‫"تأمل الهی" 19 00:03:07.400 --> 00:03:08.860 ‫باورنکردنیه! 20 00:03:08.980 --> 00:03:12.530 ‫آدم حتی تونست ضربه‌ی ‫تنومندِ دست راست زئوس رو تقلید کنه! 21 00:03:13.900 --> 00:03:17.240 ‫دست چپ خدا! 22 00:03:17.320 --> 00:03:20.410 ‫ولی زئوس اصلا عقب نمی‌کشه! 23 00:03:23.540 --> 00:03:25.830 ‫و باز هم آدم رویارویی می‌کنه 24 00:03:28.000 --> 00:03:29.420 ‫زئوس ضربه‌ی دیگه‌ای با دست راستش می‌زنه 25 00:03:29.460 --> 00:03:31.130 ‫"تأمل الهی" 26 00:03:39.140 --> 00:03:40.390 ‫مدام به مشت زدن ادامه می‌ده! 27 00:03:40.510 --> 00:03:42.220 ‫با وجود اینکه با تمام ضربه‌ها مقابله می‌شه، 28 00:03:42.310 --> 00:03:44.810 ‫زئوس جوری ادامه می‌ده انگار ‫که تسخیر شده باشه 29 00:03:45.890 --> 00:03:48.730 ‫باورنکردنیه! ‫ولی هرچقدر هم تلاش کنه، بی‌فایده‌ست 30 00:03:48.770 --> 00:03:53.190 ‫تأمل الهیِ آدم هر کاری که زئوس ‫می‌خواد بکنه رو جلوتر تشخیص می‌ده 31 00:03:53.650 --> 00:03:55.240 ‫آدم داره می‌بَره! 32 00:03:58.610 --> 00:04:00.450 ‫- وای نه! ‫- چی؟ 33 00:04:07.330 --> 00:04:08.920 ‫این چیه؟ 34 00:04:08.960 --> 00:04:13.460 ‫با اینکه آدم داره با تمام ضربات زئوس مقابله ‫می‌کنه، ولی خون‌ریزی داره! 35 00:04:13.550 --> 00:04:15.460 ‫چه خبر شده؟ 36 00:04:15.550 --> 00:04:16.380 ‫لعنتی! 37 00:04:18.470 --> 00:04:20.970 ‫احتمالا دمای بدنش زیادی بالا رفته! 38 00:04:22.220 --> 00:04:25.220 ‫تا الان، زئوس خیلی بی‌باک بوده، 39 00:04:25.270 --> 00:04:27.850 ‫جوری ضرباتش رو بی‌توجه می‌زنه، ‫که من اصلا نفهمیدم 40 00:04:28.480 --> 00:04:33.110 ‫هر کدوم از ضربه‌های اون ‫طبیعتا باید کشنده باشن 41 00:04:35.110 --> 00:04:36.360 ‫بدنش داره فریاد می‌کشه! 42 00:04:36.490 --> 00:04:41.280 ‫تو این نبرد، آدم بی‌وقفه ‫داشته از تأمل الهیش استفاده می‌کرده... 43 00:04:41.990 --> 00:04:43.830 ‫پیوسته تقلید کردنِ حرکاتِ زئوس، 44 00:04:43.950 --> 00:04:46.950 ‫داره فشار زیادی رو به سیستم ‫عصبی اون وارد می‌کنه 45 00:04:47.830 --> 00:04:52.290 ‫یعنی می‌گی، اگه این جنگ ‫همین‌طوری ادامه پیدا کنه، آدم از بین می‌ره؟ 46 00:04:53.090 --> 00:04:57.380 ‫فکرشم نمی‌کردم با زور و تهدید ‫بتونه تأمل الهیِ آدم رو به‌کار بگیره! 47 00:04:57.420 --> 00:05:00.840 ‫اون گوریلِ پیر حروم‌زاده ‫اصلا می‌دونه داره چیکار می‌کنه؟ 48 00:05:01.430 --> 00:05:02.970 ‫- داغ کرده؟ ‫- داغ کرده؟ 49 00:05:03.550 --> 00:05:06.100 ‫درسته، اون دیگه تقریبا کارش تمومه 50 00:05:06.680 --> 00:05:09.890 ‫خب، پس با این حساب، ‫زئوس حتما برنده‌ست 51 00:05:10.520 --> 00:05:13.690 ‫خیل‌خب! دیگه وقتشه اون پوزخندو ‫از روی صورت اون مقلد پاک کنیم! 52 00:05:17.110 --> 00:05:18.820 ‫انقدر زود نتیجه‌گیری نکنید 53 00:05:18.900 --> 00:05:20.530 ‫می‌بینین؟ 54 00:05:25.870 --> 00:05:27.870 ‫زئوس! 55 00:05:28.000 --> 00:05:30.830 ‫انگار عضله‌هاش می‌خوان از هم وا برن! 56 00:05:30.910 --> 00:05:34.130 ‫اون نمی‌تونه تا ابد رگبارِ ‫ضربات رو کنترل کنه 57 00:05:34.170 --> 00:05:38.920 ‫بدنِ پدربزرگ هم دیگه توان نداره، ‫دمای بدن اونم بیش از حد بالا رفته 58 00:05:39.550 --> 00:05:43.550 ‫تا حالا ندیدم زئوس این‌جوری مبارزه کنه، ‫چقدر زیباست 59 00:05:46.850 --> 00:05:50.140 ‫اگه قرار بود اینو با چیزی مقایسه کنم، 60 00:05:51.190 --> 00:05:55.190 ‫این یک نبردِ استقامته، ‫تا ببینیم بالاخره کدوم لیوان... 61 00:06:00.320 --> 00:06:02.780 ‫اول خونش سر می‌ره 62 00:06:12.500 --> 00:06:13.710 ‫نزدیک بود 63 00:06:13.750 --> 00:06:17.040 ‫هر دوتاشون به زور ‫می‌تونن کشش سطحی رو تحمل کنن 64 00:06:17.630 --> 00:06:20.340 ‫کوچیک‌ترین تحریکی، 65 00:06:21.840 --> 00:06:23.880 ‫باعث می‌شه تا لیوان‌ها سر برن 66 00:06:28.390 --> 00:06:29.890 ‫"تبر الهی" 67 00:06:34.440 --> 00:06:38.440 ‫ولی در ازای هر فنِ کشنده‌ای که ‫زئوس به‌کار برد، 68 00:06:41.900 --> 00:06:43.450 ‫"ضربه‌ی شهاب‌سنگی" 69 00:06:43.450 --> 00:06:46.450 ‫خدایا، انگار هیچ‌کدوم قصد تسلیم شدن ندارن 70 00:06:46.490 --> 00:06:47.740 ‫در نهایتِ خطر، 71 00:06:47.830 --> 00:06:49.830 ‫اون نبرد انقدر زیبا بود، 72 00:06:49.910 --> 00:06:51.120 ‫که بدون اینکه خودشون بدونن، 73 00:06:51.200 --> 00:06:55.120 ‫هم خدایان و هم انسان‌ها، ‫خودشون رو در حالت ایستاده دیدن 74 00:06:55.710 --> 00:06:58.880 ‫- هرمس. ‫- بله، آرس 75 00:06:59.460 --> 00:07:03.420 ‫هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم ‫یه نبرد اینقدر بتونه زیبا باشه 76 00:07:03.470 --> 00:07:05.880 ‫راست می‌گی، منم همین‌طور 77 00:07:06.720 --> 00:07:08.640 ‫برون‌هیلده... 78 00:07:09.220 --> 00:07:12.600 ‫نمی‌تونم جلوی اشکامو بگیرم 79 00:07:14.600 --> 00:07:15.940 ‫آدم... 80 00:07:16.940 --> 00:07:18.060 ‫هی، آدم 81 00:07:18.150 --> 00:07:21.320 ‫مشت‌های تو حتی کوچیک‌ترین ‫خراشی روی زئوس به جا نذاشتن 82 00:07:21.900 --> 00:07:24.450 ‫زود باش بمیر، زئوس! 83 00:07:26.610 --> 00:07:27.950 ‫پیرمرد! 84 00:07:28.030 --> 00:07:31.740 ‫هر چی که شد، به نفعته تسلیم نشی 85 00:07:42.420 --> 00:07:45.550 ‫لطفا، زئوس، بذار بابام ببره! 86 00:07:45.630 --> 00:07:51.050 ‫بمیر! 87 00:07:52.640 --> 00:07:53.930 ‫زود باش بمیر، تمومش کن! 88 00:07:54.730 --> 00:07:58.150 ‫در حالی که جمعیت در میدانِ والهالا ‫از شدت هیجان عقلشونو از دست داده بودن، 89 00:07:58.230 --> 00:08:00.560 ‫اولین کسی که فهمید، 90 00:08:00.690 --> 00:08:03.730 ‫چه اتفاقی قراره بیفته، ‫کسی نبود جز خودِ آدم 91 00:08:04.990 --> 00:08:08.820 ‫هر چیزی که تو این دنیا اتفاق میفته، ‫یه دلیل کوچیکی داره 92 00:08:08.860 --> 00:08:11.740 ‫کوچیک‌تر و ناچیزتر از چیزی که ‫ما تصورشو می‌کنیم 93 00:08:12.700 --> 00:08:14.700 ‫حتی طوفان‌های تخریب‌کننده، 94 00:08:16.120 --> 00:08:20.750 ‫توسط ناچیزترین محرک‌ها به‌وجود میان 95 00:08:47.610 --> 00:08:49.450 ‫بالاخره، زئوس تونست ضربه‌ی ‫خودشو به آدم بزنه! 96 00:08:51.370 --> 00:08:53.740 ‫آدم یه ضربه‌ی دیگه خورد! 97 00:08:53.780 --> 00:08:54.910 ‫و الان زئوس... 98 00:08:54.910 --> 00:08:56.250 ‫آدم در حالت دفاعیه، 99 00:08:56.330 --> 00:08:59.120 ‫و تبدیل به یه کیسه‌ی بوکس شده! 100 00:08:59.250 --> 00:09:02.960 ‫برون‌هیلده، آدم... 101 00:09:03.540 --> 00:09:06.460 ‫داره تمام توانشو صرفِ ‫دفاع از خودش می‌کنه 102 00:09:07.050 --> 00:09:08.880 ‫به احتمال زیاد، چشمای آدم، 103 00:09:10.010 --> 00:09:11.760 ‫کاملا کور شدن 104 00:09:15.140 --> 00:09:17.890 ‫به‌نظر میاد اول آدم سر رفت 105 00:09:19.480 --> 00:09:21.440 ‫الان دیگه واقعا تموم شد 106 00:09:21.480 --> 00:09:23.440 ‫آره، تموم شد 107 00:09:23.560 --> 00:09:26.860 ‫ولی اون یارو، آدم، 108 00:09:26.980 --> 00:09:28.990 ‫واقعا باورنکردنی بود 109 00:09:30.450 --> 00:09:32.740 ‫البته قصد تعریف ندارم! 110 00:09:35.620 --> 00:09:37.790 ‫کارش تمومه... 111 00:09:39.250 --> 00:09:41.160 ‫به اندازه‌ی کافی جنگیدی، بابا 112 00:09:41.250 --> 00:09:43.330 ‫فقط تسلیم شو 113 00:09:43.380 --> 00:09:45.250 ‫لعنت به همه چیز 114 00:09:45.340 --> 00:09:49.590 ‫دیگه مبارزه نکن! بابا، تسلیم شو، لعنت بهت! 115 00:09:52.050 --> 00:09:55.680 ‫- بسه! ‫- ما می‌دونیم کی برنده‌ست 116 00:09:56.260 --> 00:09:59.470 ‫- یکی جلوشو بگیره! ‫- لطفا بس کن 117 00:10:01.350 --> 00:10:03.940 ‫در حالی که تمام انسان‌ها در تاریکی، 118 00:10:04.060 --> 00:10:06.360 ‫از ناتوانیِ اون ناامید شدن... 119 00:10:12.280 --> 00:10:14.700 ‫از یه جایی، صدای گریه‌ی بچه میاد 120 00:10:15.820 --> 00:10:17.990 ‫پدرت در برابر تمام بدی‌ها و چیزای ترسناک 121 00:10:18.580 --> 00:10:20.750 ‫ازت مراقبت می‌کنه 122 00:10:25.290 --> 00:10:29.170 ‫"در نهایت، ‫پدر مصمم بود که بِبَره" 123 00:10:32.050 --> 00:10:33.720 ‫حروم‌زاده! 124 00:10:35.300 --> 00:10:36.720 ‫گرفتمت 125 00:10:40.060 --> 00:10:43.190 ‫عمدا گذاشت اون ضربه‌ها رو بهش بزنه، ‫تا بتونه اونو بگیره 126 00:10:43.230 --> 00:10:45.020 ‫دیوانگیه! 127 00:11:21.600 --> 00:11:25.600 ‫به‌نظر می‌اومد انگار ‫بارانِ ضربات قرار نبود به پایان برسه 128 00:11:28.360 --> 00:11:29.980 ‫ولی در نهایت... 129 00:11:30.070 --> 00:11:32.230 ‫"ناگهان اتفاق افتاد" 130 00:11:34.530 --> 00:11:37.240 ‫زئوس... 131 00:11:37.280 --> 00:11:40.580 ‫با زانو به زمین افتاد 132 00:11:52.300 --> 00:11:53.550 ‫پیرمرد! 133 00:11:57.130 --> 00:11:59.430 ‫امکان نداره 134 00:12:00.010 --> 00:12:01.010 ‫زئوس 135 00:12:04.810 --> 00:12:06.560 ‫تموم شد 136 00:12:10.020 --> 00:12:12.770 ‫آره، تو موفق شدی، بابا! 137 00:12:12.860 --> 00:12:15.280 ‫- آره! ‫- عزیزم! 138 00:12:26.660 --> 00:12:28.250 ‫آدم... 139 00:12:29.040 --> 00:12:31.290 ‫مرده! 140 00:12:33.000 --> 00:12:35.420 ‫خیلی طول کشید تا متوجه بشی، 141 00:12:36.420 --> 00:12:39.840 ‫خیلی قبل‌تر از اینکه من بیفتم، 142 00:12:42.260 --> 00:12:45.430 ‫این بشر آخرین نفسو کشید 143 00:12:47.060 --> 00:12:50.730 ‫با این وجود، هرگز تسلیم نشد 144 00:12:51.310 --> 00:12:56.280 ‫در واقع، حتی بعد از اینکه مرده بود، 145 00:12:56.860 --> 00:13:00.740 ‫همچنان مشت می‌زد 146 00:13:13.500 --> 00:13:15.090 ‫هی، بچه جون، 147 00:13:15.170 --> 00:13:18.510 ‫تو این پیرمرد رو به زمین انداختی! 148 00:13:19.090 --> 00:13:22.510 ‫لعنتی، تو عجب مردی هستی! 149 00:13:29.020 --> 00:13:32.940 ‫اگه این یه مسابقه‌ی استقامت بود، 150 00:13:33.520 --> 00:13:35.360 ‫تو حتما برنده بودی 151 00:13:50.830 --> 00:13:55.420 ‫در دور دومِ نبرد نهایی میان ‫خدا و بشر، راگناروک، 152 00:13:55.500 --> 00:13:58.840 ‫زئوس برنده‌ست! 153 00:13:59.340 --> 00:14:03.510 ‫با باختن در دو دورِ پی‌در‌پی، ‫بشر درمونده شده بود 154 00:14:03.640 --> 00:14:05.640 ‫با این وجود تمام بشر... 155 00:14:09.470 --> 00:14:10.020 ‫از جاشون بلند شده بودن و وایساده بودن 156 00:14:10.520 --> 00:14:12.520 ‫علی‌رغم اینکه پدرشون، آدم، مرده بود، 157 00:14:12.600 --> 00:14:15.860 ‫اون برای فرزندانش میراث بزرگی به‌جا گذاشت 158 00:14:16.690 --> 00:14:22.530 ‫قدرت طغیان در برابر خدایان، ‫و ایمان بی‌مانند برای انجام این کار 159 00:14:23.910 --> 00:14:26.530 ‫زئوس در برابرِ آدم، ‫زمان، 7 دقیقه و 13 ثانیه 160 00:14:26.620 --> 00:14:28.830 ‫"سلاح حمله، مشت ‫برنده، زئوس" 161 00:14:35.580 --> 00:14:38.420 ‫معنی این چیه، برون‌هیلده؟ 162 00:14:38.550 --> 00:14:39.840 ‫برون‌هیلده! 163 00:14:39.920 --> 00:14:42.720 ‫گول، آروم باش 164 00:14:44.050 --> 00:14:46.300 ‫پنجه بوکس دست‌نخورده بود! 165 00:14:46.340 --> 00:14:47.760 ‫"هریست، دومین نفر از 13 والکیری" 166 00:14:47.760 --> 00:14:51.600 ‫پس واسه چی "رگینلیف" باید می‌مرد؟ 167 00:14:53.060 --> 00:14:54.190 ‫گول، 168 00:14:54.230 --> 00:14:57.610 ‫همون‌طور که از اسمش پیداس، ‫ولوندر فنیه که، 169 00:14:57.650 --> 00:15:00.320 ‫در اون انسان و والیکری ‫به یک نفر تبدیل می‌شن 170 00:15:01.610 --> 00:15:04.400 ‫ما صرفا بدنمون ‫رو به سلاح تبدیل نمی‌کنیم، 171 00:15:04.490 --> 00:15:06.070 ‫به عبارت دیگه، 172 00:15:06.660 --> 00:15:08.200 ‫ما یک سرنوشت رو سهیم می‌شیم، 173 00:15:08.830 --> 00:15:11.080 ‫با هم‌دیگه می‌جنگیم، و... 174 00:15:11.660 --> 00:15:13.830 ‫با هم می‌میریم 175 00:15:18.080 --> 00:15:19.420 ‫گوش کن 176 00:15:19.500 --> 00:15:21.840 ‫زمانی نوبت به تو هم می‌رسه، 177 00:15:21.920 --> 00:15:24.800 ‫از رگینلیف یاد بگیر، ‫و خودتو واسه سرنوشتت آماده کن 178 00:15:25.340 --> 00:15:28.090 ‫من حتی ازش خداحافظی هم نکردم 179 00:15:28.140 --> 00:15:30.640 ‫من براش هیچ کاری نکردم! 180 00:15:31.100 --> 00:15:33.930 ‫- گول... ‫- هریست، 181 00:15:35.100 --> 00:15:35.600 ‫ناراحتم 182 00:15:35.690 --> 00:15:39.560 ‫قسم می‌خورم کاری کنم تاوانشو پس بدن! 183 00:15:40.230 --> 00:15:42.230 ‫یادم رفته بود... 184 00:15:42.280 --> 00:15:45.860 ‫هریست تنها والکیری‌ایه که ‫دو نوع نیرو داره، 185 00:15:45.950 --> 00:15:48.240 ‫و هر دوتاشون تو یه بدن هستن! 186 00:15:48.320 --> 00:15:49.700 ‫اسمش، هریست، 187 00:15:49.740 --> 00:15:55.250 ‫یعنی، کسی که از ترس و از خشم می‌لرزه 188 00:16:00.840 --> 00:16:03.000 ‫ای پیرمرد لعنتی! 189 00:16:03.130 --> 00:16:05.550 ‫چطور جرئت کرد برگ برنده‌ی منو ‫این‌طوری خراب کنه! 190 00:16:09.050 --> 00:16:10.140 ‫شروع شد! 191 00:16:10.180 --> 00:16:12.680 ‫بازم داره با پایِ "سالمیاک" ‫خودشو خفه می‌کنه! 192 00:16:12.760 --> 00:16:17.020 ‫همیشه وقتی استرس داره این کارو می‌کنه 193 00:16:17.140 --> 00:16:20.270 ‫اگه بعدی رو هم ببازیم، ‫می‌شه 3 تا باختِ پی‌درپی! 194 00:16:20.400 --> 00:16:24.400 ‫باید هر کاری لازمه بکنیم ‫تا نبرد بعدی رو ببریم! 195 00:16:31.910 --> 00:16:33.740 ‫برون‌هیلده؟ 196 00:16:34.290 --> 00:16:35.500 ‫چی شده؟ 197 00:16:35.830 --> 00:16:36.620 ‫مبارز بعدیِ خدایان در دور سوم پوسایدونه 198 00:16:36.710 --> 00:16:37.710 ‫- پوسایدون؟ ‫- پوسایدون؟ 199 00:16:38.290 --> 00:16:40.960 ‫اصلا بیخیال نمی‌شن 200 00:16:41.040 --> 00:16:43.420 ‫چی؟ پوسایدون؟ 201 00:16:43.460 --> 00:16:48.260 ‫تازه دور سومه، ‫چرا دارن به این زودی بهتریناشونو رو می‌کنن؟ 202 00:16:49.760 --> 00:16:53.560 ‫می‌دونی، پوسایدون برادر بزرگ‌ترِ زئوسه 203 00:16:53.600 --> 00:16:56.560 ‫حتما از همه‌ی خدایان بی‌رحم‌تره 204 00:16:56.600 --> 00:16:58.980 ‫برون‌هیلده، چیزی نمی‌شه؟ 205 00:16:59.020 --> 00:17:04.440 ‫فکر کنم خدایان می‌خوان ‫یه کاری کنن که 7 دورِ متوالی ببرن! 206 00:17:04.570 --> 00:17:05.570 ‫گول، 207 00:17:06.440 --> 00:17:10.570 ‫می‌شه لطفا دهنتو ببندی؟ 208 00:17:11.570 --> 00:17:15.870 ‫اگه نبندی، ‫متاسفانه مجبور می‌شم سرتو ببُرم! 209 00:17:18.660 --> 00:17:22.170 ‫اون بدترین حرف‌ها رو به ملایم‌ترین ‫صورت ممکن بیان می‌کنه 210 00:17:24.630 --> 00:17:28.050 ‫متاسفانه، ‫خیلی تو مضیقه‌ایم 211 00:17:29.510 --> 00:17:30.340 ‫کی... 212 00:17:30.930 --> 00:17:32.430 ‫کی می‌تونه از پسش بربیاد؟ 213 00:17:33.430 --> 00:17:38.270 ‫کی می‌تونه با زئوسِ دریا، یعنی ‫پوسایدون، روبه‌رو بشه؟ 214 00:17:46.650 --> 00:17:47.690 ‫اون کی پیداش شد؟ 215 00:17:48.690 --> 00:17:50.240 ‫من می‌رم 216 00:17:58.240 --> 00:17:59.080 ‫تو کی هستی؟ 217 00:18:02.670 --> 00:18:07.090 ‫صبر کن، تو "کوجیرو ساساکی" هستی؟ 218 00:18:07.130 --> 00:18:09.300 ‫قیافت خیلی فرق می‌کنه 219 00:18:09.380 --> 00:18:13.680 ‫به‌نظر پیر میای، ‫درواقع، واقعا پیرمردی هستی واسه خودت 220 00:18:14.260 --> 00:18:15.550 ‫اینجا چه خبره؟ 221 00:18:15.600 --> 00:18:19.560 ‫فکر می‌کردم ارواحی که به راگناروک ‫احضار می‌شن، در قوی‌ترین شکل خودشونن... 222 00:18:19.600 --> 00:18:24.190 ‫منظورم اون شکلیه که در اوجِ نیرومندیِ ‫خودشون دارن، بدون توجه به سن زمان مرگشون 223 00:18:24.270 --> 00:18:27.860 ‫دقیقا درسته، پس تو چرا... 224 00:18:37.280 --> 00:18:39.120 ‫گرفتمش 225 00:18:43.620 --> 00:18:46.420 ‫این شیرِ گاوه؟ خوشمزه بود 226 00:18:50.510 --> 00:18:51.920 ‫خیلی خوبه 227 00:18:52.010 --> 00:18:54.130 ‫مطمئن نیستم این چیه، ولی عالیه 228 00:18:54.180 --> 00:18:56.590 ‫خوشمزه‌ست، عالیه! 229 00:18:56.720 --> 00:18:58.430 ‫داره اون آشغالا رو می‌خوره؟ 230 00:18:58.470 --> 00:19:02.060 ‫امکان نداره این یارو کوجیرو باشه 231 00:19:03.350 --> 00:19:05.190 ‫عجب ضیافتی بود 232 00:19:05.770 --> 00:19:07.610 ‫درواقع، اون جوری نیست که انتظارشو داشتم 233 00:19:08.360 --> 00:19:09.440 ‫ولی، 234 00:19:10.020 --> 00:19:13.440 ‫جوری که الان این حرکتو زد، ‫نشون می‌ده اون یه استادِ مطمئنه 235 00:19:14.360 --> 00:19:16.660 ‫شکی نیست، اون آدمِ ماست 236 00:19:19.030 --> 00:19:22.830 ‫400 سال از زمانی که من مردم گذشته 237 00:19:22.910 --> 00:19:26.670 ‫از اون موقع، هرگز دست از ‫شمشیرزنی برنداشتم 238 00:19:27.250 --> 00:19:30.670 ‫تکاملِ "گانریو"یِ من هنوز به پایان نرسیده 239 00:19:33.210 --> 00:19:37.640 ‫به عبارتی دیگه، ‫این، دوران طلاییِ کوجیروئه!