WEBVTT 1 00:00:07.000 --> 00:00:10.000 ‫ ♪ من یه کتاب خیلی بزرگ دارم ‫ولی نوک بزرگ‌تری دارم ♪ 2 00:00:10.090 --> 00:00:12.640 ‫ ♪ و وقتی قصه شروع میشه ‫من هم یه قسمت می‌خوام ♪ 3 00:00:12.720 --> 00:00:15.310 ‫ ♪ وقتی تصوراتم ‫ شروع به آواز خوندن می‌کنه ♪ 4 00:00:15.390 --> 00:00:18.600 ‫ ♪ کارم رو انجام میدم ♪ 5 00:00:18.680 --> 00:00:23.680 ‫ ♪من جوجه‌ی مداخله‌گرم♪ 6 00:00:23.770 --> 00:00:27.690 ‫♪ هر قصه‌ای می‌تونه ‫دوباره نوشته بشه ♪ 7 00:00:27.770 --> 00:00:30.690 ‫ ♪ کی می‌دونه چه اتفاقی ‫می‌خواد بیفته ♪ 8 00:00:37.240 --> 00:00:39.280 ‫«فیل غافل‌گیری» 9 00:00:41.370 --> 00:00:45.620 ‫توی اولین شعبده‌ام، می‌خوام کاری کنم ‫که این سکه از میز رد بشه. 10 00:00:46.170 --> 00:00:48.300 ‫برای حیرت‌زده‌شدن آماده شید. 11 00:00:48.380 --> 00:00:51.300 ‫عجی مجی! 12 00:00:53.410 --> 00:00:56.130 ‫بفرمایید! جادو! 13 00:00:56.220 --> 00:00:58.560 ‫- وای. ‫- چه باحال. 14 00:00:58.640 --> 00:01:00.190 ‫حالا شعبدۀ بعدیم. 15 00:01:00.260 --> 00:01:03.850 ‫این یکی سکه رو از میز رد می‌کنم. 16 00:01:03.930 --> 00:01:06.470 ‫عجی مجی! 17 00:01:07.650 --> 00:01:09.070 ‫بفرمایید! 18 00:01:10.730 --> 00:01:14.400 ‫حالا ببینید که این یکی سکه رو ‫از میز رد می‌کنم. 19 00:01:15.550 --> 00:01:18.490 ‫تئودور، شعبده‌ی دیگه‌ای هم بلدی؟ 20 00:01:18.570 --> 00:01:21.110 ‫آره، ولی این یکی رو دوست دارم. 21 00:01:22.120 --> 00:01:24.130 ‫هوم... من میرم اونجا. 22 00:01:24.200 --> 00:01:25.450 ‫آره، منم میرم. 23 00:01:25.540 --> 00:01:28.090 ‫داکستون، سی‌جی، کجا می‌رید؟ 24 00:01:28.170 --> 00:01:30.050 ‫شعبده‌بازی هنوز تموم نشده. 25 00:01:30.130 --> 00:01:32.930 ‫ولی تو همه‌ش یه شعبده رو اجرا می‌کنی. 26 00:01:33.010 --> 00:01:35.140 ‫آره، قبلش می‌دونیم قراره چی بشه. 27 00:01:35.220 --> 00:01:36.510 ‫عه. 28 00:01:37.290 --> 00:01:40.220 ‫شاید بهتر باشه که یه کم ‫یه سری چیزا رو تغییر بدی. 29 00:01:40.300 --> 00:01:42.340 ‫می‌خواستم این کتابه رو بذارم کنارم، 30 00:01:42.360 --> 00:01:44.300 ‫ولی شاید بهتر باشه بخونیمش. 31 00:01:44.390 --> 00:01:46.180 ‫کی برای وقتِ قصه‌خوانی آماده‌ست؟ 32 00:01:46.270 --> 00:01:49.990 ‫- من! ‫- من آماده‌ام. آماده‌ام. 33 00:01:52.770 --> 00:01:54.900 ‫«سه بز کوهی خشن». 34 00:01:55.740 --> 00:01:58.510 ‫روزی روزگاری، سه تا بز کوهی بودند... 35 00:01:58.530 --> 00:02:01.550 ‫که باید به علفزار سرسبزی که ‫آنسوی تنگه بود می‌رفتند 36 00:02:01.580 --> 00:02:02.960 ‫تا بتوانند ناهار بخورند. 37 00:02:04.910 --> 00:02:09.290 ‫هوم... اون علف‌ها رو می‌بینی، بیلی؟ 38 00:02:09.370 --> 00:02:14.040 ‫آره، لیلی، خیلی سبز و خوشمزه‌ان. 39 00:02:14.130 --> 00:02:15.140 ‫مگه نه، دواین؟ 40 00:02:15.210 --> 00:02:17.670 ‫فکرش رو بکنید باهاشون ‫چه کارها که نمیشه کرد! 41 00:02:17.760 --> 00:02:19.790 ‫میشه اسموتیِ علف درست کرد، 42 00:02:19.810 --> 00:02:21.460 ‫یا اسپاگتیِ علفی، 43 00:02:21.480 --> 00:02:24.020 ‫با گل‌های قاصدکی که روش باشن. 44 00:02:24.100 --> 00:02:28.150 ‫هوم... اسپاگتیِ علفی. 45 00:02:29.560 --> 00:02:31.520 ‫باید از اون پل رد بشیم. 46 00:02:31.610 --> 00:02:34.530 ‫کوچیک‌ترین بز، شروع به رد شدن از پل کرد. 47 00:02:34.610 --> 00:02:37.320 ‫راه رفت و راه رفت و راه رفت. 48 00:02:37.400 --> 00:02:42.400 ‫ولی زیر پل، یه ترول بدجنس و ‫کینه‌توز زندگی می‌کرد. 49 00:02:42.490 --> 00:02:45.990 ‫داره راه میره. ‫صدای راه رفتن می‌شنوم. 50 00:02:47.290 --> 00:02:48.380 ‫بزها! 51 00:02:49.920 --> 00:02:53.590 ‫آهای! بسه هر چی راه رفتی! 52 00:02:53.670 --> 00:02:57.180 ‫ببخشید. فقط می‌خواستم به علفزار برسم ‫تا بتونم ناهارم رو بخورم. 53 00:02:57.260 --> 00:02:59.930 ‫خب، من نمی‌ذارم بری. 54 00:03:00.010 --> 00:03:01.220 ‫ولی بعدش... 55 00:03:01.300 --> 00:03:05.090 ‫♪ یهو یه جوجه کوچولوی قرمز ‫با صدای قد قد قدا پرید وسط ♪ 56 00:03:05.180 --> 00:03:08.640 ‫ ♪ اون از هر پرنده‌ای که ‫تا حالا دیدین، بیشتر قصه دوست داشت♪ 57 00:03:08.730 --> 00:03:12.820 ‫♪ پرهای دم کوچیکش رو تکون داد، ‫اومده بود تا اوضاع رو درست کنه ♪ 58 00:03:12.900 --> 00:03:16.910 ‫♪ یهو یه جوجه کوچولوی قرمز ‫با صدای قد قد قدا پرید وسط ♪ 59 00:03:17.400 --> 00:03:20.900 ‫حالا بجز صدای راه‌رفتن ‫صدای قد قد کردن هم باید تحمل کنم؟ 60 00:03:20.990 --> 00:03:22.080 ‫تو کی هستی؟ 61 00:03:22.160 --> 00:03:23.370 ‫من پایپرم. 62 00:03:23.450 --> 00:03:25.830 ‫و می‌دونم بعدش توی این قصه چی میشه. 63 00:03:25.910 --> 00:03:28.420 ‫برادر و خواهر بیلی می‌خوان بیان و گولت بزنن 64 00:03:28.500 --> 00:03:29.840 ‫تا همگی بتونن رد بشن. 65 00:03:31.920 --> 00:03:34.420 ‫ای بابا! 66 00:03:34.500 --> 00:03:36.620 ‫ممنون که نقشه‌شون رو بهم گفتی. 67 00:03:36.710 --> 00:03:37.920 ‫اگه این‌جوریه... 68 00:03:41.130 --> 00:03:43.300 ‫ورود بز ممنوع. پایان قصه! 69 00:03:43.970 --> 00:03:46.850 ‫عه! اینکه پایانِ قشنگی نیست. 70 00:03:46.930 --> 00:03:49.600 ‫- آره... ‫- ولی فقط می‌خواستم کمک کنم. 71 00:03:49.680 --> 00:03:51.140 ‫آخِی، می‌دونم. 72 00:03:51.230 --> 00:03:54.860 ‫ولی وقتی قصه رو بازنویسی کردی ‫یه چیزی رو یادت رفت. 73 00:03:54.940 --> 00:03:56.650 ‫عنصر غافل‌گیری. 74 00:03:56.730 --> 00:03:59.560 ‫عنصر غافل‌گیری توی همۀ قصه‌ها هست. 75 00:03:59.650 --> 00:04:01.950 ‫فیل غافل‌گیری؟ ‫(شباهت کلمۀ فیل و عنصر در انگلیسی) 76 00:04:11.750 --> 00:04:13.210 ‫چی شده، جوجه کوچولوی من؟ 77 00:04:13.290 --> 00:04:16.540 ‫بابا، دنبال فیل غافل‌گیری می‌گردم. 78 00:04:16.630 --> 00:04:18.930 ‫خانوم اسلاتورث گفت توی همۀ قصه‌ها هست. 79 00:04:19.000 --> 00:04:20.420 ‫میشه کمکم کنی پیداش کنم؟ 80 00:04:20.510 --> 00:04:23.640 ‫مطمئنی خانم اسلاتورث گفت «فیل»؟ 81 00:04:23.720 --> 00:04:25.810 ‫آره، گفت «فیل». 82 00:04:26.300 --> 00:04:29.380 ‫میشه لطفاً این قصه رو بخونی ‫تا ببینیم توش هست یا نه؟ 83 00:04:29.470 --> 00:04:31.680 ‫خواهش می‌کنم، بابا! 84 00:04:31.770 --> 00:04:33.150 ‫خب، باشه. 85 00:04:33.640 --> 00:04:34.640 ‫راپانزل. 86 00:04:35.400 --> 00:04:38.070 ‫روزی روزگاری، دختری به نام راپانزل بود 87 00:04:38.150 --> 00:04:39.490 ‫که در برجی زندگی می‌کرد. 88 00:04:39.980 --> 00:04:43.070 ‫هر روز، شاهزاده‌ای می‌آمد و او را صدا می‌زد. 89 00:04:43.700 --> 00:04:47.370 ‫راپانزل، راپانزل، موهات رو بنداز پایین. 90 00:04:48.330 --> 00:04:50.870 ‫بعدش شاهدخت می‌گفت: 91 00:04:50.950 --> 00:04:53.240 ‫سورپرایز! من فیل هستم. 92 00:04:55.290 --> 00:04:56.700 ‫ممنون که پیدام کردی. 93 00:04:59.630 --> 00:05:00.840 ‫خیلی‌خب، خنده‌دار بود. 94 00:05:00.920 --> 00:05:02.330 ‫ولی کاملاً مطمئنم 95 00:05:02.420 --> 00:05:05.590 ‫که خانم اسلاتورث منظورش این نبوده ‫که توی همۀ قصه‌ها یه فیل حضور داشته باشه. 96 00:05:05.680 --> 00:05:08.890 ‫فکر می‌کنم منظورش عنصر غافل‌گیری بوده. 97 00:05:08.970 --> 00:05:10.090 ‫اون چیه؟ 98 00:05:10.180 --> 00:05:12.220 ‫همون بخشی از قصه‌ست که باعث میشه بگی: 99 00:05:12.310 --> 00:05:14.900 ‫«وای، انتظار همچین چیزی رو نداشتم.» 100 00:05:14.980 --> 00:05:17.030 ‫و باعث میشه دلت بخواد بدونی ‫که بعدش چی میشه. 101 00:05:17.100 --> 00:05:18.680 ‫آها. 102 00:05:18.770 --> 00:05:21.480 ‫یه قصۀ کوچولو برات تعریف می‌کنم ‫تا نشونت بدم منظورم چیه. 103 00:05:23.440 --> 00:05:27.070 ‫وقتی داشتم می‌اومدم از مدرسه برت دارم، ‫می‌خواستم از پارک رد بشم. 104 00:05:27.160 --> 00:05:29.250 ‫ولی وقتی رسیدم اونجا، 105 00:05:29.320 --> 00:05:31.700 ‫پارک رو بسته بودن و ‫داشتن توش تعمیرات انجام می‌دادن. 106 00:05:31.790 --> 00:05:34.250 ‫وای نه، چی‌کار کردی؟ 107 00:05:34.330 --> 00:05:37.840 ‫آها! حالا می‌خوای بدونی بعدش چی میشه. 108 00:05:37.920 --> 00:05:40.050 ‫عنصر غافل‌گیری این‌جوری عمل می‌کنه. 109 00:05:40.130 --> 00:05:42.660 ‫شاید راه طولانی‌تر رو رفته باشم، 110 00:05:42.680 --> 00:05:45.680 ‫یا شایدم سوار بولدوزر شده باشم. 111 00:05:46.180 --> 00:05:49.100 ‫- یا شاید... ‫- با هواپیما از بالای پارک رد شدی. 112 00:05:49.640 --> 00:05:52.190 ‫اوووه، اگه اون‌جوری بود هم ‫غافل‌گیرکننده می‌شد. 113 00:05:52.930 --> 00:05:55.510 ‫حالا بعدش واقعاً چی شد؟ 114 00:05:56.100 --> 00:05:59.350 ‫در کمال تعجب، یه اتوبوس زد بغل ‫و من سوارش شدم. 115 00:06:01.230 --> 00:06:02.720 ‫خیلی‌خب، بابا. 116 00:06:02.740 --> 00:06:04.900 ‫فهمیدم عنصر غافل‌گیری یعنی چی. 117 00:06:04.990 --> 00:06:07.990 ‫ولی هنوزم فکر می‌کنم ‫اگه فیل هم توش باشه باحال میشه. 118 00:06:08.680 --> 00:06:10.150 ‫موافقم. 119 00:06:10.240 --> 00:06:11.700 ‫خوابای خوب ببینی، کوچولو. 120 00:06:20.920 --> 00:06:22.880 ‫امروز چه قصه‌ای بخونیم؟ 121 00:06:23.710 --> 00:06:24.750 ‫بله پایپر؟ 122 00:06:24.940 --> 00:06:28.220 ‫میشه لطفاً دوباره ‫«سه بز کوهی خشن» رو بخونید؟ 123 00:06:28.300 --> 00:06:31.510 ‫دوباره؟ ‫ولی دفعۀ قبلی خیلی خوب تموم نشد. 124 00:06:31.600 --> 00:06:34.690 ‫برای همین با عنصر غافل‌گیری ‫بازنویسی‌اش می‌کنم. 125 00:06:34.770 --> 00:06:37.980 ‫اوه! از این ایده خوشم اومد. 126 00:06:38.060 --> 00:06:40.220 ‫این دفعه جوجه کوچولوی قرمز گفت: 127 00:06:41.150 --> 00:06:44.660 ‫گوش کن، ترول. ‫یه راهی پیدا می‌کنیم که به اون علفزار برسیم. 128 00:06:44.730 --> 00:06:47.440 ‫عه، جدی؟ ‫اون‌وقت چطور می‌خواید این کار رو بکنید؟ 129 00:06:47.530 --> 00:06:49.370 ‫یه سورپرایزه. 130 00:06:49.450 --> 00:06:50.620 ‫حالا هر چی. 131 00:06:59.250 --> 00:07:01.380 ‫خیلی‌خب، بزها. یه فکری دارم. 132 00:07:02.880 --> 00:07:04.010 ‫- صدای چی بود؟ ‫- ترول؟ 133 00:07:04.090 --> 00:07:07.490 ‫نه. ببخشید. ‫شکم من داره قار و قور می‌کنه. 134 00:07:08.260 --> 00:07:10.850 ‫به شدت گرسنه‌مه. 135 00:07:10.930 --> 00:07:14.600 ‫حالا چطور به اون علف‌های خوشمزه برسیم؟ 136 00:07:14.680 --> 00:07:16.340 ‫با یه کمک کوچیک از دوستم. 137 00:07:17.670 --> 00:07:19.440 ‫سورپرایز! 138 00:07:20.730 --> 00:07:22.820 ‫وای! غش کردیم. 139 00:07:22.900 --> 00:07:25.360 ‫گاهی وقتا بزها بعد از اینکه غافل‌گیر میشن ‫غش می‌کنن. 140 00:07:25.440 --> 00:07:26.600 ‫آره، پیش میاد. 141 00:07:26.690 --> 00:07:28.110 ‫یه چیز بزیه. 142 00:07:28.190 --> 00:07:31.480 ‫خب، به فیل غافل‌گیری سلام کنید. 143 00:07:31.570 --> 00:07:32.750 ‫خوشوقتم. 144 00:07:33.530 --> 00:07:35.610 ‫فیل غافل‌گیری؟ 145 00:07:35.700 --> 00:07:37.910 ‫اوهوم. غافل‌گیرکننده‌ست، مگه نه؟ 146 00:07:38.000 --> 00:07:41.300 ‫می‌تونم توی قصه‌ها بنویسمش ‫تا یه عنصر غافل‌گیری بهشون اضافه کنم. 147 00:07:41.370 --> 00:07:42.790 ‫که این‌طور. 148 00:07:42.880 --> 00:07:45.800 ‫خب، بی‌صبرانه منتظرم تا ببینم بعدش چی میشه. 149 00:07:46.800 --> 00:07:48.890 ‫نقشه‌مون اینه. بیاید جلو. 150 00:07:49.590 --> 00:07:52.960 ‫اولش ترول رو گول می‌زنیم ‫که داریم فلان کار رو می‌کنیم، 151 00:07:53.050 --> 00:07:55.380 ‫بعدش بجاش می‌ریم یه کار دیگه می‌کنیم. 152 00:07:55.470 --> 00:07:57.090 ‫اوه، خوشم اومد. 153 00:07:57.180 --> 00:07:58.840 ‫و وقتی حواسش پرت شد، 154 00:07:58.860 --> 00:08:00.600 ‫همه‌مون رد می‌شیم ‫و به علفزار می‌رسیم. 155 00:08:00.680 --> 00:08:01.810 ‫- عالیه. ‫- نقشۀ خوبیه. 156 00:08:01.890 --> 00:08:02.890 ‫- حله. ‫- ایدۀ خیلی خوبیه. 157 00:08:02.980 --> 00:08:04.190 ‫بریم. 158 00:08:07.940 --> 00:08:09.100 ‫خب... 159 00:08:09.190 --> 00:08:11.610 ‫به گمونم مجبوریم برای رسیدن ‫به اون علفزارِ علفی... 160 00:08:11.700 --> 00:08:13.740 ‫از راه طولانی‌تر بریم. 161 00:08:13.820 --> 00:08:16.150 ‫آره. اگه راه طولانی‌تر رو بریم 162 00:08:16.240 --> 00:08:19.030 ‫اون ترول پیر دیگه نمی‌تونه جلومون رو بگیره. 163 00:08:19.120 --> 00:08:21.000 ‫حالا ببینیم و تعریف کنیم. 164 00:08:24.120 --> 00:08:25.870 ‫حالا برای بخش بعدیِ نقشه. 165 00:08:27.380 --> 00:08:28.880 ‫من حاضرم. 166 00:08:28.960 --> 00:08:30.330 ‫نارگیل؟ 167 00:08:30.920 --> 00:08:32.750 ‫بعدش قراره چی بشه؟ 168 00:08:32.840 --> 00:08:34.460 ‫خب... 169 00:08:38.010 --> 00:08:39.510 ‫دارن راه میرن؟ 170 00:08:39.600 --> 00:08:43.150 ‫ولی چطور ممکنه اون بزها ‫از پل من رد بشن؟ 171 00:08:45.520 --> 00:08:48.100 ‫هان؟ ولی من... چی؟ 172 00:08:48.190 --> 00:08:50.480 ‫اون بزها کجان؟ 173 00:08:56.490 --> 00:09:00.780 ‫اگه ترول نمی‌ذاره از پلش رد بشیم، ‫پل خودمون رو می‌سازیم. 174 00:09:15.430 --> 00:09:18.930 ‫بی‌صبرانه منتظرم تا رد بشم ‫و اون علف‌ها رو بخورم. 175 00:09:19.470 --> 00:09:20.970 ‫دیگه چیزی نمونده. 176 00:09:24.140 --> 00:09:25.640 ‫- هورا! ‫- خیلی‌خب. 177 00:09:25.730 --> 00:09:26.860 ‫- موفق شدیم! ‫- ایول. 178 00:09:26.940 --> 00:09:28.280 ‫حالا بیاید رد بشیم 179 00:09:28.360 --> 00:09:31.910 ‫تا اون ترول پیر و بدجنس ‫نفهمیده چه خبره. 180 00:09:38.660 --> 00:09:40.710 ‫چی؟ 181 00:09:44.500 --> 00:09:47.090 ‫چطور ممکنه؟ اونا کجان؟ 182 00:09:56.890 --> 00:09:59.300 ‫سورپرایز! 183 00:09:59.390 --> 00:10:01.890 ‫تحمل غافل‌گیر شدن رو ندارم. 184 00:10:05.520 --> 00:10:07.570 ‫سورپرایز! 185 00:10:07.640 --> 00:10:09.980 ‫نه، نه، نه، نه، نه. 186 00:10:10.060 --> 00:10:11.350 ‫من میرم خونه. 187 00:10:12.900 --> 00:10:16.020 ‫- آره! ‫- ایول. آخ جون. 188 00:10:16.040 --> 00:10:17.860 ‫به علفزار رسیدیم. 189 00:10:20.410 --> 00:10:21.540 ‫یوهو! یوهو! 190 00:10:21.620 --> 00:10:23.330 ‫منتظر چی هستیم؟ 191 00:10:23.990 --> 00:10:25.320 ‫بیاید بخوریم. 192 00:10:29.750 --> 00:10:31.960 ‫اسپاگتیِ علفی. 193 00:10:33.710 --> 00:10:36.790 ‫وای. خیلی خوشمزه‌ست. ‫فکر کنم الان... 194 00:10:40.340 --> 00:10:42.090 ‫خیلی خجالت‌آوره. 195 00:10:42.180 --> 00:10:43.440 ‫پایان! 196 00:10:45.620 --> 00:10:47.010 ‫- به‌به. ‫- از اون قصه خوشم اومد. 197 00:10:47.120 --> 00:10:48.320 ‫- قصۀ خوبی بود. ‫- عالی بود. 198 00:10:48.350 --> 00:10:51.100 ‫خب، نمی‌دونستم قراره همچین اتفاقی بیفته. 199 00:10:51.190 --> 00:10:53.200 ‫از شیوه‌ای که قصه رو نوشتی خوشم اومد، پایپر. 200 00:10:53.270 --> 00:10:55.770 ‫و از طرز استفاده‌ات از عنصر غافل‌گیری. 201 00:10:55.860 --> 00:10:57.120 ‫منم همین‌طور. 202 00:10:57.190 --> 00:10:59.610 ‫از همین یه ایده‌ای به ذهنم رسید. 203 00:11:00.410 --> 00:11:03.040 ‫برای یه شعبدۀ دیگه آماده‌اید؟ 204 00:11:07.700 --> 00:11:09.240 ‫تماشا کنید. 205 00:11:10.250 --> 00:11:12.050 ‫عجی مجی! 206 00:11:12.940 --> 00:11:15.590 ‫خب، می‌دونیم بعدش چی میشه. 207 00:11:18.970 --> 00:11:21.140 ‫- جادو! ‫- وای! 208 00:11:21.220 --> 00:11:22.560 ‫فوق‌العاده بود. 209 00:11:22.580 --> 00:11:26.560 ‫من به این میگم، عنصر غافل‌گیری. 210 00:11:26.640 --> 00:11:29.010 ‫- خیلی خوب بود. ‫- باحال بود. 211 00:11:29.100 --> 00:11:30.560 ‫- خیلی تمیز بود. ‫- معرکه بود. 212 00:11:30.640 --> 00:11:32.520 ‫محشر بود. 213 00:11:36.070 --> 00:11:37.870 ‫«جوجه و تخم‌مرغ» 214 00:11:44.200 --> 00:11:50.170 ‫مامان، ببین. یه عکس از تو، خودم، ‫بابا و بنجامین درست کردم. 215 00:11:50.450 --> 00:11:51.690 ‫به‌به، پایپر. 216 00:11:51.720 --> 00:11:53.960 ‫یه نقاشی قشنگ خانوادگی کشیدی. 217 00:11:56.800 --> 00:11:59.090 ‫آخ! ولی حسابی کثیف‌کاری کردم. 218 00:11:59.170 --> 00:12:02.210 ‫ولی نگران نباشید. ‫همه‌ش رو خودم تمیز می‌کنم. 219 00:12:02.300 --> 00:12:04.040 ‫اول از همه، رنگ‌ها رو تمیز می‌کنم. 220 00:12:04.230 --> 00:12:05.640 ‫نه، صبر کن، اکلیل‌ها. 221 00:12:06.470 --> 00:12:07.590 ‫نه، کاغذها. 222 00:12:07.680 --> 00:12:10.010 ‫نه، صبر کن، این... 223 00:12:10.200 --> 00:12:11.990 ‫می‌تونم تمیزش کنم. فقط... 224 00:12:13.310 --> 00:12:14.390 ‫آخ. 225 00:12:14.480 --> 00:12:16.360 ‫انگار ذهنت یه کم درگیره. 226 00:12:16.440 --> 00:12:18.810 ‫- چطوره یه استراحتی بکنی؟ ‫- باشه. 227 00:12:18.900 --> 00:12:20.310 ‫میشه یه قصه بخونیم؟ 228 00:12:20.400 --> 00:12:24.070 ‫حتماً. نظرت چیه یه چیزی ‫از کتاب شعرهای کودکانه‌ات بخونیم؟ 229 00:12:25.660 --> 00:12:26.790 ‫آها، یه دونه پیدا کردم. 230 00:12:27.070 --> 00:12:29.280 ‫«هامپتی دامپتی روی دیواری نِشست». 231 00:12:31.160 --> 00:12:33.080 ‫وقت پیک‌نیک‌ـه. وقت پیک‌نیک‌ـه. 232 00:12:33.580 --> 00:12:35.370 ‫ولی کجا غذامو بخورم؟ 233 00:12:36.960 --> 00:12:39.500 ‫اوه. این دیوار خوشگلیه. 234 00:12:44.890 --> 00:12:46.730 ‫هوم. حس خوبی داره. 235 00:12:46.800 --> 00:12:49.220 ‫تصمیم خوبی برای ‫نِشستن روی دیوار گرفتی، هامپتی. 236 00:12:50.970 --> 00:12:52.300 ‫آخ! 237 00:12:52.330 --> 00:12:54.640 ‫سبد پیک‌نیک رو یادم رفت. 238 00:12:54.730 --> 00:12:57.570 ‫«هامپتی دامپتی افتاد پایین». 239 00:13:01.490 --> 00:13:04.740 ‫اوف. فکر کنم چیزیم نشد. 240 00:13:07.910 --> 00:13:10.170 ‫اوه، از دستِ پوست‌های تخم‌مرغ. 241 00:13:11.290 --> 00:13:14.750 ‫آهای، یه کمک کوچولو بهم می‌کنید؟ ‫فقط... یه کمک کوچولو. 242 00:13:14.830 --> 00:13:16.160 ‫یه کم شکسته‌ام. 243 00:13:17.460 --> 00:13:19.470 ‫فکر کنم این تخم‌مرغ به کمک‌مون نیاز داره. 244 00:13:19.550 --> 00:13:21.840 ‫تیکه تیکه شده. چی‌کار کنیم؟ 245 00:13:21.920 --> 00:13:23.210 ‫نمی‌دونم. 246 00:13:23.300 --> 00:13:25.720 ‫- بیاید هول کنیم. ‫- باشه. 247 00:13:29.570 --> 00:13:31.510 ‫- چی‌کار کنیم؟ ‫- چی‌کار کنیم؟ 248 00:13:31.600 --> 00:13:34.820 ‫«همۀ اسب‌های پادشاه ‫و همۀ اسب‌های انسان‌ها... 249 00:13:34.890 --> 00:13:37.100 ‫نتوانستند هامپتی را دوباره سر هم کنند.» 250 00:13:37.810 --> 00:13:40.850 ‫قصه که نمی‌تونه همین‌جوری ‫با تیکه تیکه بودنِ هامپتی دامپتی تموم بشه. 251 00:13:40.940 --> 00:13:42.100 ‫میشه بازنویسی‌اش کنم؟ 252 00:13:42.190 --> 00:13:43.190 ‫البته. 253 00:13:43.280 --> 00:13:47.080 ‫♪ یهو یه جوجه کوچولوی قرمز ‫با صدای قد قد قدا پرید وسط ♪ 254 00:13:47.660 --> 00:13:51.290 ‫ ♪ اون از هر پرنده‌ای که ‫تا حالا دیدین، بیشتر قصه دوست داشت♪ 255 00:13:51.370 --> 00:13:55.290 ‫♪ پرهای دم کوچیکش رو تکون داد، ‫اومده بود تا اوضاع رو درست کنه ♪ 256 00:13:55.370 --> 00:13:58.870 ‫♪ یهو یه جوجه کوچولوی قرمز ‫با صدای قد قد قدا پرید وسط ♪ 257 00:14:01.340 --> 00:14:03.610 ‫«همۀ اسب‌های پادشاه ‫و همۀ اسب‌های انسان‌ها... 258 00:14:03.630 --> 00:14:09.090 ‫نتوانستند هامپتی را دوباره سر هم کنند ‫تا اینکه جوجه‌ی قرمز گفت: 259 00:14:09.180 --> 00:14:10.350 ‫آهای! 260 00:14:12.470 --> 00:14:14.970 ‫فکر کنم اون جوجه می‌خواد ‫بهمون بگه چی‌کار کنیم. 261 00:14:15.640 --> 00:14:18.470 ‫جوجۀ عاقل. چطور این مشکل رو رفع کنیم؟ 262 00:14:19.100 --> 00:14:20.600 ‫اه... 263 00:14:21.230 --> 00:14:22.230 ‫هوم. 264 00:14:22.320 --> 00:14:25.740 ‫انقدر جزئیات زیاده ‫که نمی‌دونم بعدش چی بنویسم. 265 00:14:25.820 --> 00:14:28.240 ‫می‌دونی، بعضی وقتا که نویسنده گیر می‌کنه، 266 00:14:28.320 --> 00:14:30.110 ‫سعی می‌کنه یه مؤلفه‌ی داستانی جدید بنویسه. 267 00:14:30.200 --> 00:14:31.710 ‫مؤلفه‌ی داستانی؟ 268 00:14:31.780 --> 00:14:35.280 ‫آره. یعنی نوشتنِ یه چیز جدید ‫که داستان رو به پیش می‌بره. 269 00:14:35.870 --> 00:14:37.620 ‫یه چیز جدید... 270 00:14:38.210 --> 00:14:39.340 ‫فهمیدم. 271 00:14:39.420 --> 00:14:41.090 ‫جوجه کوچولوی قرمز گفت: 272 00:14:41.630 --> 00:14:44.220 ‫آهای! بیاید همگی با خوردنِ خوراکی ‫استراحت کنیم. 273 00:14:44.300 --> 00:14:46.800 ‫خوراکی بخوریم؟ عالیه! 274 00:14:46.880 --> 00:14:49.590 ‫من توی سبدم وسایل درست‌کردنِ ساندویچ دارم. 275 00:14:49.680 --> 00:14:51.980 ‫در حالت عادی کمک می‌کردم ‫ولی دست‌هام اونجا هستن. 276 00:15:03.230 --> 00:15:05.100 ‫تو می‌تونی شوالیه ساندویچ‌ها باشی. 277 00:15:05.190 --> 00:15:08.400 ‫فقط از اون مواد غذایی استفاده کن ‫تا برای همه یه ساندویچ بزرگ درست کنی. 278 00:15:09.030 --> 00:15:10.740 ‫شوالیه ساندویچ‌ها؟ 279 00:15:10.820 --> 00:15:13.700 ‫باعث افتخارمه. 280 00:15:13.780 --> 00:15:15.740 ‫حالا بذار ببینم. ساندویچ؟ ساندویچ؟ 281 00:15:15.830 --> 00:15:17.190 ‫با پنیر شروع کنم؟ 282 00:15:17.220 --> 00:15:18.340 ‫نه، صبر کن، با کاهو. 283 00:15:18.410 --> 00:15:19.950 ‫نه! صبر کن! با سس خردل! 284 00:15:20.040 --> 00:15:21.660 ‫اه، چقدر مزخرف. 285 00:15:22.540 --> 00:15:25.960 ‫با یکی از مواد غذایی شروع کن ‫و همین‌جوری به اضافه‌کردن ادامه بده. 286 00:15:26.050 --> 00:15:28.720 ‫مثلاً یه تیکه نون؟ 287 00:15:28.800 --> 00:15:29.970 ‫دقیقاً. 288 00:15:31.930 --> 00:15:33.770 ‫بعدش یه کم کاهو؟ 289 00:15:33.850 --> 00:15:34.850 ‫آره. 290 00:15:36.600 --> 00:15:40.440 ‫بعدش هم مثلاً پنیر، یه تیکه گوجه، ‫یه ذره سس خردل و بازم نون؟ 291 00:15:43.460 --> 00:15:44.690 ‫موفق شدی! 292 00:15:44.770 --> 00:15:47.730 ‫راست میگی. یه ساندویچ درست کردم. 293 00:15:47.820 --> 00:15:48.820 ‫هورا! 294 00:15:48.900 --> 00:15:51.980 ‫- هورا! ‫- هورا! 295 00:15:53.740 --> 00:15:56.700 ‫- هوم... ‫- هوم... 296 00:15:56.790 --> 00:15:57.790 ‫خیلی خب، بچه‌ها. 297 00:15:57.870 --> 00:15:59.900 ‫بیاید هامپتی رو دوباره سر هم کنیم. 298 00:15:59.920 --> 00:16:02.010 ‫همون‌طور که ساندویچ رو سر هم کردیم. 299 00:16:07.420 --> 00:16:09.920 ‫کس دیگه‌ای هم هست ‫که هوا به نظرش گرم بیاد؟ 300 00:16:10.010 --> 00:16:13.550 ‫بعدش یه نسیم خنک و دل‌انگیز وزیدن گرفت. 301 00:16:18.390 --> 00:16:20.430 ‫وای. اصلاً خوب نیست. 302 00:16:21.020 --> 00:16:22.020 ‫آخ! 303 00:16:22.100 --> 00:16:23.350 ‫چی شده، پایپر؟ 304 00:16:23.440 --> 00:16:25.510 ‫یه مؤلفه‌ی داستانی دیگه ‫اضافه کردم که کمکم کنه، 305 00:16:25.530 --> 00:16:27.280 ‫ولی اوضاع رو بدتر کرد. 306 00:16:27.360 --> 00:16:28.570 ‫اشکالی نداره. 307 00:16:28.650 --> 00:16:31.610 ‫قصه‌ها می‌تونن همه جور ‫چرخش و پیچشی داشته باشن. 308 00:16:31.700 --> 00:16:34.950 ‫چطوره یه مؤلفه‌ی داستانی دیگه بنویسی ‫تا ببینی چی میشه؟ 309 00:16:35.030 --> 00:16:36.070 ‫خیلی‌خب. 310 00:16:40.580 --> 00:16:41.840 ‫دوستان! 311 00:16:42.410 --> 00:16:45.120 ‫گوش کنید، هنوزم می‌تونیم ‫هامپتی رو درست کنیم. 312 00:16:45.210 --> 00:16:47.550 ‫می‌ریم به دنبالِ پیدا کردنِ تیکه‌هاش. 313 00:16:47.630 --> 00:16:51.680 ‫ولی قلمرو پهناور و وسیع و عظیمه. 314 00:16:51.760 --> 00:16:53.810 ‫و خیلی بزرگه. 315 00:16:53.880 --> 00:16:55.550 ‫پس یه نقشه درست می‌کنیم. 316 00:16:55.640 --> 00:16:58.060 ‫ببین! تو می‌تونی اسب نقشه‌ها بشی. 317 00:16:58.140 --> 00:17:01.980 ‫من؟ نقشه‌ها؟ ‫ولی حتی نمی‌دونم از کجا شروع کنم. 318 00:17:02.060 --> 00:17:03.900 ‫کسی قلم و کاغذ داره؟ 319 00:17:03.980 --> 00:17:05.860 ‫اوه... سبد منو چک کن. 320 00:17:12.820 --> 00:17:13.830 ‫ممنون، هامپتی. 321 00:17:13.900 --> 00:17:16.320 ‫فقط شروع کن اون بخش‌هایی ‫از قلمرو که بلدی رو بکِش. 322 00:17:16.410 --> 00:17:19.870 ‫خب، اگه من بودم اول با کوه‌ها شروع می‌کردم. 323 00:17:22.410 --> 00:17:23.450 ‫بعدش چی؟ 324 00:17:23.540 --> 00:17:25.380 ‫قطعاً ساحل. 325 00:17:25.460 --> 00:17:28.090 ‫آسیاب بادی، بعدش برج. 326 00:17:28.170 --> 00:17:30.130 ‫اوه! ‫و پل! 327 00:17:30.210 --> 00:17:33.920 ‫- این‌جوری؟ ‫- دقیقاً. همین‌جوری. 328 00:17:34.010 --> 00:17:37.100 ‫صبر کن ببینم. این یه نقشه‌ست. ‫من یه نقشه درست کردم. 329 00:17:37.680 --> 00:17:38.770 ‫آره. 330 00:17:38.850 --> 00:17:41.480 ‫و حالا می‌تونیم با استفاده از این نقشه ‫قلمرو رو بگردیم 331 00:17:41.560 --> 00:17:44.400 ‫تا اینکه تمام قطعاتِ ‫ گمشدۀ هامپتی رو پیدا کنیم. 332 00:18:12.500 --> 00:18:15.670 ‫تیکه‌هام! ‫همۀ تیکه‌هام رو پیدا کردین. 333 00:18:15.760 --> 00:18:17.010 ‫آره بابا. 334 00:18:17.090 --> 00:18:19.010 ‫حالا می‌تونیم فوراً درستت کنیم. 335 00:18:19.090 --> 00:18:23.590 ‫- این میره اینجا. ‫- اینم اینجا. و تمام! 336 00:18:24.390 --> 00:18:26.560 ‫حس می‌کنم خیلی خوب سر هم شدم. 337 00:18:26.640 --> 00:18:27.720 ‫موفق شدیم. 338 00:18:27.740 --> 00:18:30.080 ‫هامپتی دامپتی رو دوباره سر هم کردیم. 339 00:18:30.210 --> 00:18:34.070 ‫- ایول! ‫- هورا! - چه عالی. 340 00:18:34.150 --> 00:18:36.820 ‫حالا فقط چسب می‌خوایم ‫تا قطعاتش رو کنار هم نگه داریم. 341 00:18:37.100 --> 00:18:39.820 ‫چسب؟ ولی ما که چسبی نداریم. 342 00:18:48.690 --> 00:18:50.490 ‫داشتم مؤلفه‌های داستانی می‌نوشتم 343 00:18:50.510 --> 00:18:52.870 ‫ولی هامپتی دامپتی هنوز شکسته. 344 00:18:52.960 --> 00:18:54.630 ‫زود تسلیم نشو. 345 00:18:54.710 --> 00:18:56.920 ‫شاید فقط یه مؤلفه داستانی دیگه ‫لازم داشته باشی. 346 00:18:58.010 --> 00:19:00.520 ‫بذار ببینم. چی بنویسم؟ 347 00:19:02.040 --> 00:19:04.740 ‫نه، نه، نه، نه. 348 00:19:07.520 --> 00:19:10.230 ‫باید یه جایی باشه که بتونیم ‫یه مقدار چسب برات پیدا کنیم. 349 00:19:10.310 --> 00:19:11.520 ‫هست. 350 00:19:11.610 --> 00:19:15.860 ‫ولی کل چسب‌های کل قلمرو ‫مال یه نفره. 351 00:19:15.940 --> 00:19:16.860 ‫کی؟ 352 00:19:17.570 --> 00:19:18.580 ‫پادشاه. 353 00:19:20.950 --> 00:19:22.450 ‫پس می‌ریم سراغ پادشاه. 354 00:19:31.500 --> 00:19:33.710 ‫اوه، انگشت‌های چسبناک. 355 00:19:34.750 --> 00:19:37.040 ‫چرا یه جوجه توی قلعه‌ست؟ 356 00:19:37.130 --> 00:19:39.210 ‫سلام پادشاه. من پایپر هستم. 357 00:19:39.300 --> 00:19:42.980 ‫و اومدم اینجا تا به دوستم هامپتی دامپتی ‫کمک کنم تا درست بشه. 358 00:19:43.050 --> 00:19:44.510 ‫ما فقط یه کم چسب لازم داریم. 359 00:19:44.600 --> 00:19:49.690 ‫چسب؟ می‌خواید از چسب سلطنتیِ من استفاده کنید؟ 360 00:19:49.770 --> 00:19:54.400 ‫خب، اگه می‌خواید از چسب سلطنتی‌ام ‫استفاده کنید، باید خودتون رو... 361 00:19:54.480 --> 00:19:58.520 ‫با عبور از «مسیر موانع محکومیت» ثابت کنید. 362 00:20:00.200 --> 00:20:03.790 ‫از خندق کروکدیل‌ها، گودال گدازه ‫و درۀ بی‌پایان رد بشید... 363 00:20:03.870 --> 00:20:05.330 ‫تا چسب رو بهتون بدم. 364 00:20:06.580 --> 00:20:07.580 ‫حالا چی؟ 365 00:20:07.660 --> 00:20:10.700 ‫تا الان کلی مؤلفه‌ی داستانی عالی نوشتی، 366 00:20:10.790 --> 00:20:12.670 ‫پس می‌دونم می‌تونی یه دونه دیگه بنویسی. 367 00:20:12.950 --> 00:20:14.720 ‫ولی اگه اوضاع بر وفق مراد پیش نره چی؟ 368 00:20:14.790 --> 00:20:17.540 ‫خب، اون‌وقت می‌تونی ‫یه مؤلفه‌ی داستانی دیگه بنویسی. 369 00:20:17.630 --> 00:20:21.930 ‫می‌دونی، هر چند تا مؤلفه که خواستی ‫می‌تونی بنویسی تا قصه‌ات رو تعریف کنی. 370 00:20:22.710 --> 00:20:24.310 ‫اگه این‌جوریه... 371 00:20:24.390 --> 00:20:26.020 ‫می‌دونم چی‌کار کنم. 372 00:20:26.930 --> 00:20:30.290 ‫شوالیه ساندویچ‌ها، ‫ازت می‌خوام چند تا مواد غذایی پرت کنی. 373 00:20:30.310 --> 00:20:32.730 ‫باشه. 374 00:20:36.170 --> 00:20:37.320 ‫آره. 375 00:20:40.030 --> 00:20:42.140 ‫وای. 376 00:20:43.490 --> 00:20:45.620 ‫اسب نقشه‌ها، نقشه‌ات رو لازم دارم. 377 00:20:46.900 --> 00:20:48.120 ‫بفرما. 378 00:20:52.880 --> 00:20:54.280 ‫چیزی نمونده که برسیم. 379 00:20:57.090 --> 00:20:58.460 ‫همگی قفلک بگیرید. 380 00:21:14.570 --> 00:21:17.820 ‫وای خدا! ‫واقعاً موفق شد. 381 00:21:18.480 --> 00:21:19.520 ‫ممنون. 382 00:21:19.610 --> 00:21:21.720 ‫برای کاردستی‌ام چسب بیشتری لازم داشتم، 383 00:21:21.750 --> 00:21:23.950 ‫ولی می‌ترسیدم برم بیارمش. 384 00:21:24.030 --> 00:21:26.790 ‫خودمم نمی‌دونم چرا گذاشتمش اونجا. 385 00:21:29.830 --> 00:21:31.750 ‫- هر چقدر چسب می‌خوای بردار. ‫- ممنون. 386 00:21:31.830 --> 00:21:34.630 ‫حالا بیاید یکبار برای همیشه ‫هامپتی رو سر هم کنیم. 387 00:21:42.260 --> 00:21:44.010 ‫بفرما. تموم شد. 388 00:21:44.090 --> 00:21:47.880 ‫- دوباره کامل شدم. از همگی ممنونم. ‫- خوشحال شدم کمکت کردم. 389 00:21:48.950 --> 00:21:50.550 ‫هورا! 390 00:21:51.810 --> 00:21:52.810 ‫پایان! 391 00:21:53.640 --> 00:21:55.390 ‫به این میگن یه پایانِ عالی. 392 00:21:55.480 --> 00:21:56.730 ‫ممنون، مامان. 393 00:21:56.810 --> 00:22:00.060 ‫بازنویسی اون قصه بهم یه ایده داد ‫که چطور تمیزکاری کنم. 394 00:22:00.150 --> 00:22:03.120 ‫اگه این یه قصه بود، ‫مؤلفه‌هاش چیا می‌بودن؟ 395 00:22:03.290 --> 00:22:06.610 ‫اول از همه، جوجه کوچولوی قرمز ‫کاغذها رو جمع کرد. 396 00:22:07.820 --> 00:22:10.610 ‫بعدش درپوشِ سطل‌های رنگ رو گذاشت. 397 00:22:18.540 --> 00:22:19.540 ‫تموم! 398 00:22:19.630 --> 00:22:22.840 ‫وای. تا حالا به این تمیزی ندیده بودمش. 399 00:22:22.920 --> 00:22:25.670 ‫ولی فکر کنم حواست به یه چیزی نبوده. 400 00:22:25.760 --> 00:22:27.640 ‫جدی؟ چی؟ 401 00:22:27.720 --> 00:22:31.020 ‫هنوز باید نقاشی خوشگلت رو ‫بزنیم روی دیوار. 402 00:22:31.100 --> 00:22:32.290 ‫آره! 403 00:22:33.640 --> 00:22:36.720 ‫بیا. عالی شد.